۱۲
آبان
۹۱
بسم الله الرحمن الرحیم
من . اورانیوم .
سانتریفیوژ .شلغم
دیشب که خانه یکی از اقوام
دعوت بودم، به مدد بخت ، حواس پرتی ، کمبود امکانات و خیابان ناشناسی ام راه
را گم کردم و مجبور شدم دو الی سه ربعی در یکی از مناطق بالای شهر ، خیابان
ها را یکی پس از دیگری گز کنم و به مدد بخت ، حواس جمعی ، وجود امکاناتی چون
ذهن ماشینی و باز هم خیابان ناشناسی ام ، متاسفانه صحنه هایی را دیدم که بهترینش
وضعیت بد و نامطلوب پوشش و رفتار جماعتی بود که اسمش را میگذارم جماعت اورانیومی!
( اورانیوم فلزی است قابل انعطاف و پرتوزا که
به صورت خالص در طبیعت یافت نمی شود و در نیروگاه های انرژی هسته ای به عنوان سوخت
از آن استفاده می کنند .)
ذهن ماشینی ما هم از خدا
خواسته دکمه استارتش زده شد و مثل این موتورهای دیزلی با سر وصدایی ناشی از چرایی
ها ، از یک طرف داده می گرفت و پردازش می کرد و از طرفی خروجی میداد .
اول بگویم که این ذهن ماشینی
بی جا می کند که خود را آدم خوبه بداند و نسخه ای بدهد برای این جماعت محترم
اورانیومی ...
اما اظهر من الشمس این وسط
فرهنگ مهجور و مظلوم است که یا در دست
سخیف سیاسی بازی ها دارد له می شود یا از دست جماعتی سانتریفیوژی!
(سانتریفیوژ : دستگاهی است که با ایجاد نیروی
گریز از مرکز، مواد ناهمگون را از هم جدا می کند .)
دست و پاهای سخیف سیاسی
بازی ها بماند یک فرصت دیگر که خودش بحث مفصلی دارد.برسیم به جماعت سانتریفیوژی که
به گمانم در مسابقه ضد فرهنگی، از ده ها جنگ سخت و نرم ، صدها شبکه تلویزیونی مثل
بی بی سی و صدای آمریکا وهزاران موسسه اسلام هراسی ومیلیون ها برنامه و
میلیاردها هزینه ، گوی سبقت را ربوده و خودشان هم متوجه نیستند و ظاهرا
براین نتیجه اند که دارند جهاد می کنند ...
امثال این جماعت
سانتریفیوژی ، من و بعضی از دوستان و بعضی از اساتید مان هستند که شاید این وسط
مبلغ دین هم باشیم . اما ندانیم فوت سفال گری و روش تبلیغ را ...
تا زمانی که دین جذاب،
زیباوحیات بخش را این قدر سخت ، عبوس و غیرجذاب نشان دهیم آیا توقع داریم جماعت
اورانیومی ما جاذبه های آن طرفی را تحریم کنند؟!
زمانی که شریعت و فلسفه احکام مترقی دین را به بهترین روش ها و
عاشقانه ترین طریقت ها بیان نکردیم و دین را در عذاب و جهنم خلاصه کردیم ، چگونه توقع داریم جماعت اورانیومی
ما به صحبت های دیگرمان مثلا در خصوص پوشش گوش کنند؟!
اگر بگویند آقای
سانتریفیوژ بفرما بالا سخنرانی کن ، مثلا در خصوص جنگ نرم حاضریم چند ساعت سخنرانی
کنیم و از تاکتیک های نوین و برآمده از اتاق های فکرشان بگوییم و تحلیل کنیم که
امروز جنگ واقعی است . غافل از اینکه چه تاکتیک جدیدی خودمان به کار گرفته ایم...
باید دین را همان گونه که
هست تبلیغ کنیم جذاب ...
در آخر هم به خانه قوم
میرسم و هم به این نتیجه که شاید اگر من و بعضی از دوستان و بعضی از اساتیدمان
بیاییم درین منطقه استراتژیک یک دکه بزنیم و شلغم بفروشیم کارمان به مراتب باارزش
تر و خداپسندانه تر می شود.چرا که :
1-دنیا و عقبی ملت را نابود نمی کنیم
2-خودمان را بالاتر از آنان فرض نمی کنیم
3-نمی نشینیم با این جماعت سانتریفیوژی دور
میز و تکیه بزنیم به صندلی . چای و بیسکویت بخوریم و با پول بیت المال برنامه
بریزیم برای جماعت به زعم خودمان معلوم الحال
4-شلغم ویتامین آ،ب،ث دارد و املاح کلسیم و
منیزیم موجود در آن موجب جلوگیری از بیماری های خطرناک می شود .
والسلام
- ۴ نظر
- ۱۲ آبان ۹۱ ، ۰۱:۰۳