اندر طلب آسمان3...خندیدند...
پنجشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۰۷ ب.ظ
اندر طلب آسمان ...همین حوالی !
از لکنت زبون ما خندیدند ...تازه لباسشون هم خاکی بود ...(شادی روح ! جان بازان این حوالی، که به دست خودی های لباس خاکی، مجروح میشوند : ز مشکلات طریقت عنان متاب ای دل که مرد راه نیندیشد از نشیب و فرازطهارت ار نه به خون جگر کند عاشق به قول مفتی عشقش درست نیست نماز )
- ۹۱/۱۲/۰۳