اندر طلب آسمان3...خندیدند...
چهارشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۲، ۰۶:۵۴ ب.ظ
اندر طلب آسمان ...همین حوالی !
از لکنت زبون ما خندیدند ...
تازه لباسشون هم خاکی بود ...
(شادی روح ! جان بازان این حوالی، که به دست خودی های لباس خاکی، مجروح میشوند :
ز مشکلات طریقت عنان متاب ای دل که مرد راه نیندیشد از نشیب و فراز
طهارت ار نه به خون جگر کند عاشق به قول مفتی عشقش درست نیست نماز )
- ۹۲/۰۶/۲۰