رندان خاموش

للباقی

اصلِ قصه من با تو با "إسمع و إفهم" تازه شروع می شود ... .

ر.خ

بعدالتحریر: هیچ وقت مایل نبوده ام نوشته هایم را در جاهایی منتشر کنم که مخاطبش بی آن که نیت کرده باشد مطالب م را بخواند. البته مطالب عمومی را در فضاهایی چون اینستاگرام و ... می گذارم اما مطالب دل نوشته ام حرمت دیگری دارند ... .

للحق

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

جواب آقا مجتبی ...

دوشنبه, ۱ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۵۱ ق.ظ
سلاممتن زیر رو آقا مجتبی عزیز فرستادن. بعد از خوندن یادداشت شون، نظری هم که امر کردند، عرض می کنم. .........................................................سلام  این روزا تو شیراز جشنواره ی تئاتره. جشنواره استانیه که از کل استان میان اینجا برا اجرای تئاتر بازی.  حالاچه آدمهایی و چه تفکراتی...  وقتی دیروز با دوستان به ورودی تالارها میرفتیم برای دیدن اجراها وضعیتی مشاهده کردیم که فقط افسوس خوردیم  من حتی احساس میکنم ا گر ارمیتای غربزده ی غرب زندگی کنِ متمدن هم اونجا بود افسوس میخورد. من که جای خود داره واقعا چرا فضای فرهنگی و مخصوصا هنری جامعه ی من دست این مدل ادما افتاد. ماها داریم کجا میریم؟؟ زیره بیرق امام حسین سینه زدن به تنهایی چه فایده، زمانیکه کارهای ما بروز اجتماعی ندارد چه فایده؟/  فقط کار ما شده بریم مراسم و در انتها دعا کنیم خدایا اماممان را برسان! خدایا فساد و بی حجابی را ریشه کن بفرما اینجا جا داره ندایی از آسمان بیاد و به اینها بگه " خدا سرنوشت هیچ قومی را تغییرنمیدهد بلکه خودشان بخواهند" ماها خواستیم اما هیچکاری نکردیم شدیم قضیه ی اون ادم که کار نمیکرد و می گفت خدا رزق میده ماها امام زمان میخواهیم؟؟ ندای این بقیه الله سر میدهیم؟ چه اقدامی کردیم در این راه واین جهت؟ زمانیکه نبض جامعه که فضای فرهنگی هست به دست دیگرکسان بیافته سرنوشت جامعه هم دگرگون میشه یک صحبتی استاد قلم سید مهدی شجاعی داره که میگه" بلایی که سر فرهنگ ما در این 8 سال افتاد چیزی حدود 40 سال زمان میخواهد برای ترمیم" من میگم با این جماعت به اصطلاح منتظر 40 سال که سهله 400 سال هم کمه. و دارم به این نتیجه میرسم که ما هنوز معنی امر به معروف را نفهمیدیم معنی جامعه سازی معنی مدل سازیه دینی و فقط معنی نهی از منکر رو و اون هم به غلط فهمیدیم  لطفا نظرت رو بگو...............................................................سلام آقا مجتبی عزیز این چنین یادداشت های یک هویی رو خیلی می پسندم چون هم تر و تازه ن و هم داغ ن و هم از دل برمیان. برای من هم پارسال جلوی مجتمع ستاره فارس یک چنین حالتی پیش اومد و همون شب نخوابیدم و یادداشت من اورانیوم، سانترفیوژ، شلغم رو نوشتم.بخونش: http://rendanekhamosh.mihanblog.com/post/9در این بخش که خیلی حرف زیاده مجتبی جان.  از این خوشم میاد که حداقل شما مثل دیگران فقط شعار نمیدی و دست به کار شدی. و من به کارهای رسانه ای و سینماییت امیدوارم. به این نتیجه رسیدم که منتظر بخشنامه و بودجه و سیاست بالادستی و ... نباید بود. باید یاعلی گفت و اومد وسط میدون. اما ...اما من مخالف حذفم. یقین دارم باز هم تأکید میکنم یقین دارم خیلی از این جماعتی که شما از دیدنشون اینجوری ناراحت شدی، خیلی بهتر و پرظرفیت تر از ما هستن. این رو با تحقیق عرض می کنم. پس به نظر من قبل از هر چیز باید دید خودمون رو واقع بینانه تر بکنیم نسبت به اطرافیانمون. و از بر چسب زدن که به نوعی حذف کردنه بپرهیزیم. خیلی از این جماعت تاوان  شیخ و زاهد و مفتی و محتسب رو دارن پس میدن...من شک ندارم که روز موعود خیلی از این جماعت، پر سرعت تر از خیلی از ماها بشتابن و ما در حال چرتکه انداختن و صلوات برای سلامتی حضرت باشیم!!! یاعلی
  • محمد طاهری

نظرات  (۱)

  • مانسل سومی ها
  • تئاتر باشه تو شیرازهم باشه چه شود

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی