بس است آقا محمد
چهارشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۲:۲۳ ب.ظ
للباقی
بس است آقا محمد! از خود بدت نیامد
بس که خودت بدیدی حوصله سر نیامد
عالم به این قشنگی داری ولی ندیدی
این جا چه سود مانده وقتت به سر نیامد
دیگر دلی نمانده از این همه سیاهی
نوری به وسعت شمع باقی دگر نیامد
هرچه نوشتی ای دل از بهر خود نوشتی
از این همه سیاهه آهی روان نیامد
هر چه بدیدی ای چشم ناز خودت بدیدی
نازی نظاره گر بود شرمت از این نیامد
هرچه شنیدی ای گوش ساز خودت شنیدی
عالم همه صدا زد بانگ جرس نیامد
این داد و قال من هم از روی عادت آمد
چون هر که را خبر شد از او خبر نیامد
بعد التحریر:
اللهم لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا ... خصوصاً این روزها !
- ۹۹/۰۹/۰۵