رندان خاموش

للباقی

اصلِ قصه من با تو با "إسمع و إفهم" تازه شروع می شود ... .

ر.خ

بعدالتحریر: هیچ وقت مایل نبوده ام نوشته هایم را در جاهایی منتشر کنم که مخاطبش بی آن که نیت کرده باشد مطالب م را بخواند. البته مطالب عمومی را در فضاهایی چون اینستاگرام و ... می گذارم اما مطالب دل نوشته ام حرمت دیگری دارند ... .

للحق

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

نامه ای به شهید حبیب الله 92

چهارشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۲:۰۸ ب.ظ

للباقی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

من الغریب الی الحبیب

شهید عزیز، آقا حبیب الله! سلام

یک قانون نانوشته ای برای دلم نوشته ام که هر سال در سالگرد آسمانی شدنت برایت چند خطی را نذر کنم؛ چه نامه و چه این پیامک:

"شهید نظر می کند به وجه الله...

نظرت برنگردد ای شهید. سالروز شهادت شهید حبیب الله گرامی

شادی ارواح طیبه شهدا و امام شهدا صلوات"

شله نذرِ من خیلی زرد ست و بوی دارچینش باید تا چند فامیل آن طرف تر هم برود. اصلاً می خواهم با همین نذر عالم را نذری بدهم. زود است که مردم ایالت های آمریکا هم بر سر سفره نذری تو بنشینند!...

***

پیش تر چند خطی را در خصوص اتفاقات اخیر فامیل نوشتم و تو خوب میدانی نیتم را. اما برایم بسیار سوال است که چرا نباید این روز برای فامیل ما یک روز استثنایی باشد؟! چرا نباید همه دور مزار شهید جمع شویم و مراسم بگیریم؟! اصلاً چرا این روز نباید فامیل، انواع و اقسام نذری بدهند و حاجت بگیرند؟!


 

 

مگر ما بهانه ای بهتر از تو برای جمع شدن داریم؟! یقین دارم که تو حبل المتین این فامیلی و نقطه اشتراک و وحدت آفرین.

مثلاً این روزها که حال آقا جواد خیلی مساعد نیست، چرا نباید ختم قرآن بگیریم با ذیل توجه و عنایت تو؟!

اساساً هر جای مکتب که می خواهد مفعولِ صدقه و حسنه ای را مشخص کند فامیل را مقدم می کند. و این نشان از یک حقیقت بزرگ دارد برای آنان که می اندیشند!

می دانم که ماها اسیر نفس سرکشیم و آن قدر درین زمانه پست و پلشت مستغرقیم که ارزش ها را کم کم فراموش می کنیم. اما حتم دارم که افرادی چون من که بی مایه ترینم هم اگر به سفره شماها بیایم، راهم باز می شود.

جوانان نسل دوم انقلاب فامیل ما کارشان را کردند و انصافاً خوب هم بود. اما باید خرده گرفت که چرا امروز در صحنه نیستند؟! حتماً همه واقفیم که فامیل اولویتش خیلی بیشتر از مناصب ست.

حرف هایم درین باب بسیار است؛ اما مجالی نیست. بگذریم.

***

بگذار از سفر اخیرم برایت بگویم. دوستان شهیدت، اول پسِ سری ام زدند! که حواسم باشد بی دعوت نرفته ام و آن وقت راهی راهیان نورم کردند. سفر خوبی بود خودت که می دانی. اصلاً یک پای آن قول نامه تو بودی و شاهدِ وکالت. شاید شلمچه به خاطر تو برایم حال و هوای دیگری داشت. در سفر رمانی را می خواندم که از قضا، کربلای 5 شما را روایت می کرد.

مسحور شده بودم در توصیفات و صحنه سازی های داستان. تازه خوب می دانم که قصه بود و کربلا نبود! چه 4 اش، چه 5 اش و چه 61 اش....

...

و این سه نقطه باشد نشانه عجز من در توصیف.

من نمی توانم درک بکنم آن همه عظمت را رسماً. دستم را بالا می گیرم. این هم به نشانه تسلیم.

امروز استادِ درس دینامیک سیالات محاسباتی داشت نحوه گسسته سازی معادلات گرمایی حاکم بر یک لوله آن هم در یک بعد را درس مان می داد. همه گیج شده بودیم. حال من چگونه می توانم معادله گرمایی حاکم بر گوشتِ توی 17 ساله را حساب کنم؟! من در همین محاسبه دمای بدنت عاجزم چه برسد به ...

اما خوب می دانم که این عجز را یک چیز می تواند جبران کند.  آن هم ...

حبیب جان! زندگی بی مبارزه، به آروغِ شکم بارگانِ مستِ لایعقلِ حرم سراها می ماند. اگر یاد شماها فراموش شود بی درنگ باید به این چنین زندگی ذلت بارِ بی مبارزه تن داد. و این درد مهلک امروز ماست. انگار عادت کرده ایم به عافیت و اینکه شبانه روزی زندگی کنیم برای زندگی! این یعنی بی انگیزه شدن در ایستادگی مقابل کج اندیشی ها و کج روی ها. یعنی فراموش کردن دیگران و بلای خود بینی و عافیت طلبیدن.

ولی قومی که شهید دارد، هیچ روا نیست که ذلت بار زندگی کند. باید آن قدر فضایش را معطر به عطر تمام ناشدنی شهید بکند، که برای همه فامیل الگو بشود و اسوه. و این شدنی است اگر بزرگ ترها بزرگی کنند و جوانان همت!

تو ما را دعا کن و در اولین دیدارت با اباعبدلله(ع) سلام همه فامیل را برسان.

الأحقر: محمد طاهری

1392/12/12

للحق

 

بعدالتحریر:

این هم نذر 91


نامه ای به شهید حبیب الله91

  • محمد طاهری

نظرات  (۱)

دیروز ی چند دقه کوتاه جارو کشیدم اتاقمو پهلوم و کمرم درد گرف و تیر کشید یهو ذهنم رف مدینه پشت در نیم سوخته چی کشید مادر از جسارت اون حرومزاده
ایام فاطمیه در پیشه التماس دعا برادر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی