کلاس فلسفه علم
چهارشنبه 7 خرداد 1393 :: نویسنده : محمد طاهری
للباقی
اوایل ترم بود که کتابی از افلاطین( شاگرد مکتب افلاطون) دست سعیدعباسی دیدم. کلی ذوق کردم که سعید فلسفه می خواند و با تورق چندصفحه ای و دیدن عناوین کتاب حالم حسابی تازه شد و جوگیری ام چند برابر. وقتی که قضیه را پرسیدم، معلوم شد که این ترم کلاس فلسفه علم دارد و دکتر ممتحن دانشکده علوم فلسفه علم ریاضی را تدریس می کند. وقتی ساعات کلاس را پرسیدم کلی ذوق زده شدم که می توانم در کلاس هایش شرکت کنم. یک شنبه و چهارشنبه. یک شنبه دکتر از کتاب ترجمه ای خودشان تدریس می کرد و چهارشنبه، بچه ها رساله فایدون افلاطون می خواندند.
دکتر با لبخند وارد کلاس می شد و سریع گچی از سبدش در می آورد و می نوشت. تخته سیاه و گچ بیشتر مرا به کلاس های فلسفه فیلم ها می برد. حرکات دکتر خیلی شبیه معلم آمار دوران دبیرستانم آقایی بابایی بود. همان طور نجیب صحبت می کرد و گردنش را می شکست و با دقت به حرف هایت گوش می داد.
شخصیت علمی و دوست داشتنی دکترممتحن فضا را به قدری برای اندیشیدن باز می کرد که خیلی وقت ها حس تئوری پردازی به انسان دست می داد و آنقدر ایشان با توجه به نظرت گوش می کرد و نقد و محاجه می کرد که تو شهامت این را پیدا می کردی که در باره متقن ترین اصول هم بحث کنی و آن را زیر سوال ببری.
به جرأت می توانم بگویم که یکی از فوق العاده ترین کلاس های 16 سال تحصیلم، این کلاس بود. خیلی وقت ها تا چند ساعت بعد از کلاس گیج و منگ بودم و حواسم نبود دور و برم چه می گذرد و حقیقتاً می توانستم چند ساعتی را فراتر از عادت، به حیرت بگذرانم که حیرت ثمره این کلاس بود.
دریچه نویی در فکر و مطالعاتم به وسیله این کلاس و دکتر ممتحن باز شد و احساس می کنم این نفحات امروزی بشارت بزرگی را به همراه دارد.
جا دارد از دکتر ممتحن عزیز نهایت تشکر را داشته باشم که یک ترم مهمان ناخوانده کلاس فوق العاده اش بودم.
دلم برای این کلاس بی نهایت تنگ می شود ...
للحق
- ۹۹/۰۹/۰۸