رندان خاموش

للباقی

اصلِ قصه من با تو با "إسمع و إفهم" تازه شروع می شود ... .

ر.خ

بعدالتحریر: هیچ وقت مایل نبوده ام نوشته هایم را در جاهایی منتشر کنم که مخاطبش بی آن که نیت کرده باشد مطالب م را بخواند. البته مطالب عمومی را در فضاهایی چون اینستاگرام و ... می گذارم اما مطالب دل نوشته ام حرمت دیگری دارند ... .

للحق

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

5 دقیقه برای تبسم ...

سه شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۲۷ ب.ظ

5 دقیقه برای تبسم ...

جمعه 15 خرداد 1394 :: نویسنده : محمد طاهری

للباقی

با خودم فکر می کردم اگر 5 دقیقه اذن زیارت دهند، با تو از چه بگویم. گفتم از انبوه حوائجم بگویم و بخواهم که دعایم کنی؛ دیدم خیلی نامردی ست که اینقدر خودخواه باشم.

گفتم از درد و دل هایم بگویم و کمی راحت شوم؛ دیدم این که خیلی نامردی تر ست!!

گفتم علم و اندیشه و موعظه بخواهم؛ دیدم هیچ صفایی ندارد.

دیدم باید فقط تو را بخندانم ... . من بگویم و تو تبسم کنی ... .

از امروز تا روز موعود، به دنبال لبخندت می گردم که من بگویم و تو لبخند بزنی و تبسم کنی.

خنداندن تو کار سختی نیست ...

"لبخند تو خلاصه خوبی هاست. لختی بخند، خنده گل زیباست ..."

للحق

  • محمد طاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی