5 دقیقه برای تبسم ...
سه شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۲۷ ب.ظ
جمعه 15 خرداد 1394 :: نویسنده : محمد طاهری
للباقی
با خودم فکر می کردم اگر 5 دقیقه اذن زیارت دهند، با تو از چه بگویم. گفتم از انبوه حوائجم بگویم و بخواهم که دعایم کنی؛ دیدم خیلی نامردی ست که اینقدر خودخواه باشم.
گفتم از درد و دل هایم بگویم و کمی راحت شوم؛ دیدم این که خیلی نامردی تر ست!!
گفتم علم و اندیشه و موعظه بخواهم؛ دیدم هیچ صفایی ندارد.
دیدم باید فقط تو را بخندانم ... . من بگویم و تو تبسم کنی ... .
از امروز تا روز موعود، به دنبال لبخندت می گردم که من بگویم و تو لبخند بزنی و تبسم کنی.
خنداندن تو کار سختی نیست ...
"لبخند تو خلاصه خوبی هاست. لختی بخند، خنده گل زیباست ..."
للحق
- ۹۹/۰۹/۱۱