قوطی عطار
جمعه 20 شهریور 1394 :: نویسنده : محمد طاهری
للباقی
داشتم کمدم را مرتب می کردم که سررسیدهای دوران کارشناسی را دیدم و کلی از خاطراتم زنده شد. سررسیدهایی که بیشترین هم راهی را با من داشتند، حتی بیشتر از لباس ها و موهای سر و صورتم!! چرا که همیشه در دستم بودند و کل دانشگاه را با آن ها مثل میگ میگ گز می کردم. از شش لانه مرغی دانشکده فنی تا مسجد بالای تل. از ساختمان مدیریت تا معاونت فرهنگی. از دفتر فنی تا دفتر ادبیات انجمن. از کلاس درس تا جلسات مختلف. برای خودشان قوطی عطارند. هر چه بخواهی در آن پیدا می شود. از مبانی نظری انقلاب ها و شاخص های اصلی آن تا اثبات قضیه لاگرانژ برای ارتعاشات مکانیکی. از برنامه های کاری روزانه تا دست نوشته و شعر. از تقسیم کارها که کی برود آب بگیرد بگذارد جلوی سخنران تا یادداشت برداری از جلسات شوراها. و خاصه مطالب نشریه.
اصلاً به گمانم داشتن یک چنین قوطی عطاری برای هر دانشجوی تشکیلاتی کارآمد، واجب عینی است. هر چه تنوع مطالب و حجمش بیشتر، بهتر. دانشجو باید بتواند تذوق کند یعنی ذوق آزمایی. به هر چه یک ناخنک بزند. مثل چیپس های خانه ای نیست که مادر هی نگذارد ناخنک بزنی و با پشت قاشق داغ تهدیدت کند که! آزادی که طمع های مختلف را بچشی، آن هم هر چه قدر که دل مبارک بخواهد. از فلسفه و عرفان گرفته تا سیاست و تاریخ و ... .
فقط چند ریزه کاری هم این وسط دارد. دفتر 40 برگ نقاشی خواهر کوچک تان را قوطی عطار نکنید. یا همین طور دفتر دو خط زبان سوم دبیرستان که نصفش سیاه شده.
بهترست ســـــررســـــید باشد. چون هر صفحه اش تاریخ دارد و این تاریخ ها خود به خود به کار نظم می دهد. حجم سررسید هم خوب است و به شما بعد از مدتی دید می دهد چون جامع هست و کلی می توانید نگاه کنید و زاویه دید پیدا کنید که چه ها کردید. خیلی محرمانه ها را در قوطی عطار نگذارید. آن ها را در جایی بنویسید که آدم ابوالبشر دستش به آن نرسد. مشخصات شخصی تان را اولش، کامل ننویسید! برای این مورد اصلاً دلیل نخواهید که در انجمن خودمان یک قضیه پیش آمد و اوضاعی شد!! بماند.
بخیل نباشید و هر چه به ذهن تان می رسد را بنویسید. خاصه سوژه هایی که برای نشریه به ذهنتان می رسد فی الفور مکتوبش کنید.
سررسید همیشه پیش تان باشد. در خلوت و جلوت. اصلاً چه معنی دارد آدم دست پَتی(یعنی خالی!) در دانشگاه بگردد؟! یادتان باشد سررسید واجب است خودکار مستحب موکد. نگویید تا خودکار نباشد سررسید که معنی ندارد. نفس حضور سررسید بسیار مهم است. سررسید بما هو سررسید!!
همه کارهایی که می خواهید انجام دهید را بنویسید و اگر انجامش دادید جلوی آن کار، تیک بزنید. اعتماد به نفسی که این کار به آدم می دهد وزنه 285 کیلویی در حرکت دو ضرب به رضازاده دست نمی داد.
چشم اندازها و اهداف کلان و آرمان های بزرگِ بلند مدت تان را اول سررسید بنویسید. هر از گاهی نگاهش کنید که مسیر را غلط نرفته باشید و خوشحال خوشحال کیف کنید دارید کار فرهنگی انجام می دهید! و بدانید خیلی هنوز کار دارید.
در لابه لای مباحث خشک، حتماً دست به شیرین کاری بزنید. شعر بنویسید، نقاشی بکشید و یا خودتان را خالی کنید. مثالی بزنم تا قضیه باز شود؛ در جلساتی که داشتیم و بعضی ها رسماً روی اعصاب می رفتند برای این که خودم را کنترل کنم در همین قوطی عطار شعر سپید می نوشتم و مودبانه هر چه می توانستم بار طرف می کردم و رسماً خالی می شدم!
بهترست این قوطی عطار، عکس و برچسبی داشته باشد که شما را با انگیزه کند. من خودم عکس پیچ عظیم تاریخی را اولش نصب کرده بودم و برایم مثل اسفناج بود برای ملوان زبل.
و نکات ریز دیگری که خودتان دست تان می آید.
بعدالتحریر: نمی دانم برای قوطی عطارم امسال چه پیش می آید. به رحمت خدا امیدوارترم.
للحق
- ۹۹/۰۹/۱۶