تأملی بر "التماس دعا"
تأملی بر "التماس دعا"
سه شنبه 29 تیر 1395 :: نویسنده : محمد طاهری
للباقی
در نوجوانی آرزو داشتم خدمت شهیرترین عارف زمان خود یعنی حضرت آیت الله بهجت(ره) برسم و صرفاً به او بگویم التماس دعا!
استدلالم این بود که این بزرگواران حتماً در دعاهایشان کسانی که التماس دعا گفته اند را یاد می کنند و یاد آن عرفا حکماً ما را بس. گذشت تا در تابستانی توفیق شد یک لحظه ایشان را در صحن آزادی حرم امام رضا(ع) ببینم و فوری گفتم التماس دعا آقا! فوری محافظ ایشان گفت آقا برای همه دعا می کنند اما من خوشحال بودم که به آرزویم رسیدم.
تعبیر التماس دعا برایم مدت ها موضوع فکر بود. گاهی فکر می کردم این طلب دعا که خیلی شریف است را نباید به عادات محاوره ها بیاوریم و ذبحش کنیم. (شما امری ندارین؟ سلام برسونین.کوچولو رو ببوسین. التماس دعا! یاعلی)
مدتی اصلاً به کسی نمی گفتم التماس دعا. کمی که گذشت نگاهم عوض شد. دیدم خب اگر من با فکر بگویم التماس دعا که دیگر عادت محاوره ای غلطی نیست. تصمیم گرفتم لااقل از خودم شروع کنم. اگر کسی به من گفت التماس دعا و رفت؛ من برایش لااقل چند صلواتی بفرستم یا حمدی بخوانم یا امّن یجیبی چیزی ... .
هر چه باشد این طلب دعا در محاوره ها خیلی زیباست. تصورش هم زیباست که اهالی یک جامعه مومن، برای هم طلب دعا بکنند و دعا بکنند برای هم.
التماس دعا!
للحق
- ۹۹/۰۹/۲۴