خداحافظ کربلا
پنجشنبه 4 آذر 1395 :: نویسنده : محمد طاهری
للباقی
حیرانی وصف همه کسانی ست که در بین الحرمین دنبال گمشته شان می گردند. اساسا کثرت، حیرت می آورد وگرنه در وحدت هیچ حیرانی نیست. فرقی هم نمی کند رقم کثرت چه قدر باشد. حتی می تواند تنها "دو" باشد؛ دو مولا دو یار دو گنبد دو عزیز دو انتخاب دو ... . حیران می شوی و مجنون وار این مسیر رویایی را طی می کنی، گاهی این ضریح را می بینی گاهی آن یکی. گاهی این درد گاهی آن، گاهی این عهد گاهی آن، گاهی این عزم گاهی ... . "موجی سرگشته از خود برگشته تنهای تنها مانده جانی بی تابم چشمی بی خوابم لبریز از رویای تو" چه حال های خوبی داشت این سفر پر برکت. اما وقت رفتن ست. چگونه می شود ماهی از دریا وداع کند و زنده باشد؟ دریا که دریاست حتما ماهی تشنه نیست. اما دل ماهی برای آب می گیرد یقینا ... .
لطف بزرگواران بر سرم مستدام ست. امید که لایق فیوضات حتمی شان شوم؛ تا یار که را خواهد و میلش به که باشد ...
بیرون از کربلاء، در مسیر بازگشت
3آذر95
للحق
- ۹۹/۱۰/۰۵