دلی آرام
چهارشنبه 10 آذر 1395 :: نویسنده : محمد طاهری
للباقی
دیروز صبح تا نماز مغرب و عشاء، فقط زمان نماز و نهارم خالی بود و باقیش همه مشغول هماهنگی برنامه های انجمن بودم. بعد نماز هم رفتم جلسه ای دیگر برای کارهای انجمن. هماهنگی بعضی کارها سخت می شود و درهم. اما باید دل را راحت کرد. دیشب بعد از جلسه رفتیم مراسم. با آنکه چندین موضوع پیش آمده از چند جهت مرا اذیت می کرد اما روضه باز به داد رسید و کمی سبک شدم. درست مثل زمان هایی که در حرم راه می روی و فکر میکنی و با امام راحت حرف می زنی و درد دل ها را می گویی. خیلی وقت ها که خدمت حضرت رضا (ع) مشرف می شوم با خودم می گویم چگونه من زمان های دیگر می توانستم زندگی کنم؟ واقعا دیروز چه طور نفس می کشیدم و فردا چگونه نفس می کشم؟ نفسم بالا می آید؟ بس که دل، آرام است پیش این بزرگواران وجه الله. حقیقتا دل تنگ صحن و سرا و وجود امام رئوف هستم. حالا که توفیق نیست الان در آن بهشت باشم، می خواهم بروم خدمت برادر بزرگوارشان.
شکر که دست مان خالی نیست.
امشب شب اول ربیع، شب مبارکی ست.
للحق
- ۹۹/۱۰/۰۶