رندان خاموش

للباقی

اصلِ قصه من با تو با "إسمع و إفهم" تازه شروع می شود ... .

ر.خ

بعدالتحریر: هیچ وقت مایل نبوده ام نوشته هایم را در جاهایی منتشر کنم که مخاطبش بی آن که نیت کرده باشد مطالب م را بخواند. البته مطالب عمومی را در فضاهایی چون اینستاگرام و ... می گذارم اما مطالب دل نوشته ام حرمت دیگری دارند ... .

للحق

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

پاییز برای فکر و شعر

شنبه, ۶ دی ۱۳۹۹، ۰۸:۲۴ ب.ظ

پاییز برای فکر و شعر

جمعه 19 آذر 1395 :: نویسنده : محمد طاهری

للباقی

 امروز با خانواده رفته بودیم باغچه. هوا، هوای آخر پاییز بود و سرد؛ خاصه وقتی که باد هم می آمد. بازی ابر و خورشید هم مثل همیشه جذاب بود و من غالبا طرفدار ابرها هستم. اما سردی هوا، آدم را مجاب می کرد که گاهی خورشید هم غالب شود بهتر ست. به سگ ولگرد بی پناه کوچه باغ، نان می دهم و با چه ولعی می خورد؛ به چشم هایش نگاه می کنم حرف هایی دارد که من نمی فهممش. باید منطق الکلب هم نوشته شود یحتمل! میان درخت های باغچه قدم می زنم و خیره می شوم به برگ های کم نظیر این روزهای درخت ها. چه ترکیب رنگ عجیبی. حیرتی می آورد زیبا و دلنشین. از خودم کمی دلگیرم که این پاییز، مجالی نگذاشته ام تا پاییز را فکر کنم. پاییز برای من یک فلسفه عظیم ست. فلسفه ای که آخرش به شعر می کشد؛ پاییز حالت گذار بین 2 حالت عجیب است؛ یکی غرور تابستان و دیگری تسلیم زمستان. امروز با دیدن درخت ها و برگ هایشان غرق درین سوال بودم که این همه زیبایی چرا باید نصیب پاییز شود و اساسا چرا پاییز سلطان فصل هاست. شاید شعر زیبای میلاد، کمی به کمک آمد: عاشق نشده ای وگرنه می فهمیدی/پاییز بهاری ست که عاشق شده است. حتما همین طورست. پاییز همه دارایی هایش محصول عشقش است و این عشق، خودخواهی تابستان را به تسلیم زمستان می کشاند. پاییز هزار رنگ عاشق پرور را دوست می دارم مثل یک برگ زرد معلق که درختش را می خواهد... . 

للحق

  • محمد طاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی