گوش شنوا
جمعه 24 دی 1395 :: نویسنده : محمد طاهری
للباقی
زبان آدمی زاد، زبان سختی ست. کاش همه حرف هایت را می توانستی با صرف نگاه کردن منتقل کنی؛ نه! نگاه نه؛ من نگاه کردن را بلد نیستم. در این مورد، حرف زدن را هم بلد نیستم. کاش باد صبا حقیقت داشت و همه حرف هایم را می دادم خدمت حضرت باد و برایت می آورد و تو می فهمیدی همه حرف هایی که توان گفتنش نیست.
چه طور بگویم بین خودمان باشد من با باد هم غریبگی می کنم. اما من جا نمی زنم! اصلا حالا که نه می توانم حرف هایم را بگویم، نه می توانم حرف هایم را در نگاهم بیاورم و نه به آشنایی باد اعتماد دارم کاش تو می آمدی و حرف های مرا به زبان اشارت می زدی. من گوش کردن را خوب بلدم ...
تو اما از "خودت" فراغت پیدا نمی کنی به گمانم! خدا کند خودت را رها کنی برای چند لحظه لااقل.
"در حال خواندن مقاله ای برای پیدا کردن زاویه سوویپ!"
للحق
- ۹۹/۱۰/۱۳