قشری گراها و صاحبان تحلیل
دوشنبه 27 دی 1395 :: نویسنده : محمد طاهری
للباقی
با خودم فکر می کنم اگر امروز مصطفی چمران زنده بود با او ما بچه های اهل بصیرت! چه برخوردی می کردیم. چمرانی که با توجه به شرایط آن موقع، عضو نهضت آزادی بوده و در دولت موقت، وزیر بازرگان؛احترام استادش(مهندس بازرگان) را هم بسیار داشته؛ دو زن داشته و خانم هایش در ابتدا اهل حجاب نبودند؛ از طرفی چون اهل فکر و نظر بوده لزوما همه آرایش با عموم هم مسلک هایش یکی نبوده؛ فکر می کنم به تیترهایی که اگر چمران زنده بود آقایان سیاسی برایش می زدند و او را می زدند! من این طرف ماجرا را می خواهم ببینم؛ این طرف خودمان را، بچه های انقلابی. کاری به آن سمتی ها ندارم که آن ها همان موقع چمران را آمریکایی می خواندند. اصلا چمران را برای مثال آوردم که بگویم درد ما سطحی نگری و قشری گری هاست. و این محصول رسانه هایی ست که به جای عمق و تحلیل، برای رضای خدا و حتی خوشنودی امام زمان! نگاه سیاه و سفید را به ما تزریق می کنند حتی شاید بی آنکه خود بخواهند! نگاه کنید این چند روز اخیر در ماجرای فوت مرحوم هاشمی؛ مهم ترین بحث بین دوستان ما گفتن آیت الله و حجت الاسلام والمسلمین بود یا نگفتن اللهم انا لانعلم منه الا خیرا و خدا می داند که أنت اعلم منا!!! و تازه گاوگیجه می گیریم که چرا فلان مرجع بزرگ و عالیقدر که کلی پوز علم و تقوا و بصیرتش می دادیم این چنین از هاشمی تعریف کرده!!
باید خیلی به اشخاص و رسانه هایی که دوست ندارند ما فکر کنیم و سوال، دلخوش کرد که ما را صاحب تحلیل کنند. تحلیل، محصول خواندن و اندیشیدن و سوال کردن ست و باید آزادانه خواند، آزادنه اندیشید و آزادانه سوال پرسید.
شاید کاملا بی ربط: "همیشه پیشه من عاشقی و رندی بود/ دگر بکوشم و مشغول کار خود باشم"
للحق
- ۹۹/۱۰/۱۴