آدم هایی که خودشان هستند
سه شنبه 26 بهمن 1395 :: نویسنده : محمد طاهری
للباقی
عادت کرده ایم به قضاوت کردن آدم ها. اگر این عادت را کنار بگذاریم جامعه می تواند طعم مدنیت و با هم بودن را بچشد. عصری حدود پنج ساعت لذت بخش را با دو استادی گذراندم که سبب آشنایی من با آن ها اختلاف نظر و دیدگاهمان بود. دو پروفسور بخش مهندسی که ربطی هم به رشته من ندارند. برای هماهنگی برنامه ای خدمت شان رسیده بودم و کلی استفاده کردم ازشان. در دیدار اول که تا نماز مغرب طول کشید در جمع دو ساعت و نیم دیدارمان، جمع صحبت های من چهل ثانیه و آن هم بیشترش طرح سوال بود! برایم جالب بود دکتر، دفتری داشت مثل دفتر خودم و در آن تفکراتش را مکتوب کرده بود که بیشترش هم نموداری و گراف بود! چه قدر به مباحث مختلفی اندیشیده بود و تئوری خلق کرده بود. سه گانه محیط زیست و کیفیت زندگی و تکنولوژی که در هرم بزرگتری قرار می گرفت و به عرفان و کمال می رسید. یا مباحثی که درباب مطالعات معرفت شناسی و هستی شناسی و روش شناسی ش مکتوب کرده بود. یک ده جلدی کتاب های موسسه امام هم کنارش بود نوشته مجتبی مصباح. درباره طرح های مهم صنعتی ش توضیحی داد که چه قدر دارند تلاش می کنند بازده فلان نیروگاه خورشیدی را اندکی افزایش دهند. قابی با جمله قابل تأملی نشانم داد که شاگردش هدیه داده بود؛ همان شاگردی که معتقد بود موساد او را شهید کرده. جمله هاوکینگ را برایم خواند که جای بسی فکر دارد و ته آزاداندیشی ست:" ما به دروغ هایی که اعتقادهای قبلی مان را تایید می کند بیشتر مشتاق هستیم تا راست هایی که امنیت ذهنی مان را تهدید می کند!" درین فکرم که خود اساتید علوم انسانی به خاطر غورهای بیش از حدشان در برخی موضوعات شاید نتوانند بعضا به جامعی خارج از گودها به مباحث واقعی علوم انسانی بنگرند. بعد نماز هم خدمت استاد دیگری رسیدم که همه جزوه های تدریسش انگلیسی ست جز یک جمله و آن جمله هم روایتی ست که کلید همه گنج ها را پرسش می داند. استادی که اخلاق و انضباط و سخت کوشیش ستودنی ست. بعد از بحث های مهم به نامه ش که برای رئیس دانشگاه وقت در سال 88 نوشته بود رسیدیم و نامه چند صفحه ای را گرفتم و خواندم. مصاحبه جالبش با یکی از نشریات را هم خواندم و جمله کلیدی که" اختلاف های فردی که لازمه پیشرفت ست باید ما را به توحید برساند." این قریب به مضمون جمله ای بود در آخر یک مقاله علمی که از موضوعی درخصوص زمین شناسی به توحید رسیده بود.
من برای چنین اشخاصی بسیار ارزش قائل هستم چرا که خودشان هستند؛ خود خودشان. اهل ادا نیستند؛ هرچه هستند محصول فکر و مطالعه و زندگی شان ست؛ مقلدانه زندگی نمی کنند و منفعت طلبانه پیروی نمی کنند؛ هرچند در مواردی با آن ها اختلاف دیدگاه و نظر داشته باشم. جالب ست که با این بزرگواران می توانم دیالوگ داشته باشم اما با فلان هم فکر و هم سلیقه اصلا! حیف ست با کج سلیقگی و خشک فکری این چنین نیروهای ارزشمندی را به دلیل چند اختلاف نظرهای فکری و اندیشه ای از دست بدهیم.
ما امروز محتاج افرادی هستیم که خودشان باشند ... .
بعدالتحریر: در اولین فرصت دلایلم برای وبلاگ نویسی را در یک پست می نویسم.
للحق
- ۹۹/۱۱/۰۷