حاج آخوند
للباقی
در روزگاری که رسانه چنین سیطره پیدا نکرده بود، روحانی و آخوند در یک منطقه یک تنه خودش "گوگل" بود؛ نه تنها نیازهای واقعی مردم را برطرف می کردند بلکه زندگانی مردم را هم سامان می دادند و معنا می بخشیدند؛ از تعبیر خواب و استخاره و روضه و با سواد کردن و قرآن آموختن تا عقد جوان ها و حل اختلاف بین زوجین و ریش سفیدی بین بزرگ ترها؛ روحانیت آن زمان کم ترین فاصله را با واقعیت های زندگی مردم داشت و مردم فاصله معناداری بین واقعیت های زندگی شان با واقعیت های زندگی آنان نمی دیدند؛ آخر آن زمان روحانی می دانست که کارش درست از مسیر مردم و برای مردم می گذرد؛ نه می خواست سریع نماینده مجلس بشود نه می خواست از تعداد فالوورهای زیادش وجهه ای نمایشی کسب کند! البته با این حال هنوز با همه آسیب ها، روحانیت نزدیک ترین قشر به واقعیت های زندگی مردم هستند.
کتاب حاج آخوند روایت داستان هایی از یک روحانی اهل دل و با صفا و حکیم و گمنام ی ست که قال و قیل شهر را رها کرده و در روستای مهاجران زندگی می کند؛ او که در بیشتر ایام روزه است اما بیش از همه کار می کند؛ در درو کردن کسی به پایش نمی رسد و تاکستان نمونه و مشهورش را به خاطر درد و دلِ راحت مملی با خدا به بابای مملی هبه می کند؛ مولوی و حافظ و خیام و فردوسی را خوب می شناسد و دین را در زندگیش آن چنان شیرین و صادقانه پیاده می کند که ارامنه حمریان هم روی سرش قسم می خورند. او بچه ها را به باسواد شدن دعوت می کند اما نه لزوماً به خواندن سیاهی حروف بلکه با خوب و با دقت دیدن و خوب و با دقت شنیدن؛ و البته او سیاسی هم هست و از شاه بیزار. حاج آخوند تصویری اصیل از یک روحانی اهل معنای آگاه است که چون پیامبر طبیب دوار است
نثر کتاب گیرا ست و نویسنده، خاطراتش با حاج آخوند را خوب قلم زده است.
#حاج_آخوند
للحق
- ۹۹/۱۲/۱۹