رندان خاموش

للباقی

اصلِ قصه من با تو با "إسمع و إفهم" تازه شروع می شود ... .

ر.خ

بعدالتحریر: هیچ وقت مایل نبوده ام نوشته هایم را در جاهایی منتشر کنم که مخاطبش بی آن که نیت کرده باشد مطالب م را بخواند. البته مطالب عمومی را در فضاهایی چون اینستاگرام و ... می گذارم اما مطالب دل نوشته ام حرمت دیگری دارند ... .

للحق

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

زخمه های غربت من

يكشنبه, ۷ شهریور ۱۴۰۰، ۱۰:۵۸ ب.ظ

للباقی

 

وقتی زخمه ها بر روی تارها می نشیند انگار همه حجم غربتم زیر و رو می شود؛ گوش که نه، دل می دهم به این نوایی که پریشان حالی ازلی و ابدی م را از فراقت، فریاد می زند. چه کرده ای نازنینا با من؟! 

این شیوه ش نیست که با جلوه ای، بیچاره ام بکنی و مرا به حال خودم واگذاری. کجا به دنبالت بیایم؟ کدام گوشه ای می توانم اثری از تو ببینم؟!

کاش از تو نشانی می یافتم.

`پای سگ بوسید مجنون، خلق گفتندش این چه بود

گفت گاه گاهی سوی کوی لیلی رفته بود ...`

 

للحق

  • محمد طاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی