رندان خاموش

للباقی

اصلِ قصه من با تو با "إسمع و إفهم" تازه شروع می شود ... .

ر.خ

بعدالتحریر: هیچ وقت مایل نبوده ام نوشته هایم را در جاهایی منتشر کنم که مخاطبش بی آن که نیت کرده باشد مطالب م را بخواند. البته مطالب عمومی را در فضاهایی چون اینستاگرام و ... می گذارم اما مطالب دل نوشته ام حرمت دیگری دارند ... .

للحق

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

حضرت درد

يكشنبه, ۱۸ مهر ۱۴۰۰، ۰۷:۰۱ ب.ظ

للباقی

 

دیگر داریم به هم عادت می کنیم؛ آن کل کل های قدیمی دارد جایش را می دهد به یک سکوت رضایت مندانه. اصلا من مدیون تو هستم؛ تو نبودی اینچنین به خراب آباد دلم سفر نمی کردم... ‌.

با تو درست ست که اخم هایم در هم هست و هیچ وقت شوخی نکرده ام اما گمان می کنم ته دلم خبرهایی ست!

تو همیشه همه وجود شیشه ایم را در مقابل چشمانم به زمین میکوبی؛ ممنونم.

تو قلبم را تا سر حد گیر افتادن در کوچه تنگ و بن بست ناامیدی میبری؛ سپاسگزارم.

تو دست به زن داری و مرتب صورت خودخواهی هایم را با سیلی آب داری، سرخ می کنی؛ لطف می کنی.

اصلا می دانی چیست؟! تو حافظه پاک شده همه خطاهایم هستی. 

حضرت درد ممنونم از تو ... .

 

للحق

 

 

  • محمد طاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی