کلاغ پر
للباقی
چند خط مردانه در پیشانیش افتاده بود و با چهره ای درهم چنان محکم حرف می زد که کلمه به کلمه ش مثل پتک روی سرم خراب میشد:
- دارم صبح تا شب جون می کَنَم و دو شیفت مثل خر کار می کنم؛ از کله سحر تا نصف شب؛ با مدرک مهندسی، سر برج ده تومن درمیارم. گیرم هیییچی نخورم نه خودم نه زن و دو تا بچم، گیرم اجاره ندم، گیرم بچه هام مدرسه نرن، گیرم هیچ مهمونی نیاد و هیچ مهمونی نریم و هیچ لباسی هم نخریم، گیرم هیچ خرج دوا و درمون نکنیم؛ اصلاً همه ده میلیون ماهیانه م هم ذخیره کنم، به عبارتی میشه سالی ۱۲۰ میلیون. الان صاحب خونه ام ۱۵۰ تومن گذاشته روی رهن خونه! جایی سراغ داری فرار کنم؟!
وارفتم.
چند لحظه ای فکر کردم و خیلی آرام گفتم: میای کلاغ پر؟!
مجال ندادم بهت ش ادامه پیدا کند و انگشت اشاره دست راستم را گذاشتم روی زمین:
- کلاغ پر
- گنجشک پر
- خانه. پر
- غذا. پر
-اعتقاد. پر
- ایمان. پر
فقط مات نگاهم می کرد؛ آخر سر یک آهی کشید و انگشت زمختِ کار کرده ش را گذاشت روی زمین:
- کاش همه دنیا. پر
للحق
- ۰۱/۰۴/۰۷