رندان خاموش

للباقی

اصلِ قصه من با تو با "إسمع و إفهم" تازه شروع می شود ... .

ر.خ

بعدالتحریر: هیچ وقت مایل نبوده ام نوشته هایم را در جاهایی منتشر کنم که مخاطبش بی آن که نیت کرده باشد مطالب م را بخواند. البته مطالب عمومی را در فضاهایی چون اینستاگرام و ... می گذارم اما مطالب دل نوشته ام حرمت دیگری دارند ... .

للحق

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

کلاغ پر

سه شنبه, ۷ تیر ۱۴۰۱، ۱۱:۴۷ ب.ظ

للباقی

چند خط مردانه در پیشانیش افتاده بود و با چهره ای درهم چنان محکم حرف می زد که کلمه به کلمه ش مثل پتک روی سرم خراب میشد:

 

- دارم صبح تا شب جون می کَنَم و دو شیفت مثل خر کار می کنم؛ از کله سحر تا نصف شب؛ با مدرک مهندسی، سر برج ده تومن درمیارم. گیرم هیییچی نخورم نه خودم نه زن و دو تا بچم، گیرم اجاره ندم، گیرم بچه هام مدرسه نرن، گیرم هیچ مهمونی نیاد و هیچ مهمونی نریم و هیچ لباسی هم نخریم، گیرم هیچ خرج دوا و درمون نکنیم؛ اصلاً همه ده میلیون ماهیانه م هم ذخیره کنم، به عبارتی میشه سالی ۱۲۰ میلیون. الان صاحب خونه ام ۱۵۰ تومن گذاشته روی رهن خونه! جایی سراغ داری فرار کنم؟!

 

وارفتم. 

چند لحظه ای فکر کردم و خیلی آرام گفتم: میای کلاغ پر؟!

مجال ندادم بهت ش ادامه پیدا کند و انگشت اشاره دست راستم را گذاشتم روی زمین:

- کلاغ پر

- گنجشک پر

- خانه. پر

- غذا. پر

-اعتقاد. پر

- ایمان. پر

 

فقط مات نگاهم می کرد؛ آخر سر یک آهی کشید و انگشت زمختِ کار کرده ش را گذاشت روی زمین:

- کاش همه دنیا. پر

 

للحق

  • محمد طاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی