رایحه بهار نارنج
شنبه 12 فروردین 1396 :: نویسنده : محمد طاهری
للباقی
امروز اولین رایحه های بهاری بهارنارنج ها را استشمام کردم. وقتی به مشامم رسید انگار یک رفیق قدیمی دوست داشتنی را دیده باشم به سمتش رفتم. چشم هایم را بستم و سینه ام را پر کردم از رایحه های بهار نارنج؛ کلی خاطره و فکر برایم زنده شد. غرق در حال خودم بودم که رایحه تمام شد و رشته افکارم پاره! رفتم عقب و باز جلو آمدم؛ خبری از آن رایحه اولی نبود اما هنوز چیزی به مشام می رسید تا خواستم فکری کنم باز تمام شد! خنده ام گرفت؛ بهارنارنج ها هم مثل همه گل های دیگر اهل بازی اند؛ شاید همان بازی دوست داشتنی قایم موشک؛ چرا رایحه ها دوامشان اندک ست؟ چرا بی نظیرترین رایحه های عالم هم اگر تکراری شوند دیگر بویی نخواهند داشت؟ می شود بوی بهارنارنج و نرگس و یاس و ... هیچ وقت تمام نشود؟!
و این رایحه ها را مخزنی ست ...! ؛ " و ان من شی الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم "
للحق
- ۰۱/۱۰/۲۸