حوالی ۱۱ و ۱۱ آسمان بارانی نزدیک
للباقی
انگار نه انگار قریب به پانزده ساعت مشغول کار بوده ام؛ انگار سبکی حال سحر دارم امشب. بارانی به این لطافت ببارد و آسمان به این زیبایی بالا سرت باشد و ندای زیبای باز امشب در اوج آسمانم در گوشت باشد و از همه موافق تر، حال کسی که باید خوب باشد، عالی باشد و ساعت درست یازده و یازده دقیقه روز یازدهم ماه یازدهم باشد و گوشیت هم ایضا درست یازده درصد شارژ داشته باشد!
ما به آسمان محتاجیم و وقتی خیره به آن می شویم و روی پنچه پا میاستیم و دستانمان را باز می کنیم و سر را به طرف آن می گیریم و نرمه های باران روی صورتمان پهن می شود، انگار می خواهیم پرواز کنیم مثل یک پرنده درون یک استوانه نور از زمین تا پهنه آسمان.
لذت بخش است که حتم میکنی این دانه بارانی که از آسمان بر صورتت می نشیند درست در همین لحظه و از همین آسمان، قطره ای دیگر روی صورت کسی دیگر می نشیند که حالش مثل تو خوب ست؛ عالی ست.
این صحنه را باید قاب گرفت برای یک شکر ابدی.
در این حال خوب، یک آن متوجه میشوم امشب میلاد امام جواد(ع) است؛ آنکه در سفر اخیرم به مشهد، حس خیراتی داشتم از بابش... . امشب به پدرش آقای رئوفم تبریک می گویم و دعا می کنم به آن شادی که در دل دارند دل ما را هم ابدی شاد کنند.
ممنونم خدا که امشب `از این عالم گویی دورم `... ؛ هر چه قدر از این عالم دورم، به تو نزدیکم یا ایهاالعزیز... .
۱۱/۱۱ حوالی ساعت ۱۱:۱۱
للحق
- ۰۱/۱۱/۱۲