فعال دانشجویی سابق
سه شنبه 19 اردیبهشت 1396 :: نویسنده : محمد طاهری
للباقی
امروز خدمت استادی رسیدیم که زمانی سخنگوی دفتر تحکیم وحدت بوده ست؛ تعریفش را زیاد شنیده بودم و هم صحبتی با او جالب به نظر می رسید. با یک طرح شهید آوینی انجمن رفتیم دفترش و به مناسبت روز معلم و استاد تقدیمش کردیم. همان ابتدای صحبت سوال کردم دکتر چرا حضورتان در دانشگاه کمرنگ ست؟ کسی که سخنگوی تحکیم بوده چه طور می تواند آرام بنشیند؟! لبخندی زد و کمی از آن زمان انجمن های اسلامی گفت. از آن زمان های پر کار و پر مطالعه جنبش دانشجویی؛ که سالی چند ده کتاب خوانده می شد و پنج شنبه شب پیش علامه جعفری بودند و فردایش قم و محضر فلان عالم و در طول هفته دیدار با بزرگان و موثرین دیگر. این جای صحبت دکتر به دل من حسابی می نشست که درد مرا می گفت. یکی از دلایل آن عمق دیروز جنبش دانشجویی به نظر من به خاطر مطالعات زیاد و بحث روی مطالعاتشان بود. وقتی به خاطرات آن زمان بچه های جریان دانشجویی نگاه می کنیم می بینیم که مهم ترین بخش کارشان اندیشه و اندیشه ورزی بوده. امسال یک بخش توجه اساسی انجمن روی بحث مطالعه و اندیشه و اندیشه ورزی گذاشته شد هر چند آن چیزی که در نظرم بود به هر دلیلی اتفاق نیافتاد اما به گمانم اصلی ترین کار هر مجموعه درین مختصات زمانی، بسترسازی جهت اندیشه و اندیشه ورزی ست هر چند عده ای بی ادعا و با ادعا این را نفهمند! سوالی در خصوص علل اصلی وضع موجود پرسیدم که امثال سعید حجاریان این روزها با جسارت می گویند جنبش دانشجویی یعنی کشک! علل وضع موجود چیست؟ کمی فکر کرد و گفت چون درین موضوع منسجم فکر نکرده ام نمی توانم پاسخی بدهم اما اگر بخواهید می توانم روی آن فکر کنم. و این بهترین پاسخی بود که می توانست بدهد؛ علی القاعده برای کسی که روزگاری در سطح کلان جنبش دانشجویی فعالیت داشته و امروز در فضای دانشجویی تنفس می کند و اهل تفکر ست برای این سوال دم دستی، خیلی جواب دارد اما امتناع او از پاسخ، نشان از فکر ساختارمندش داشت که این برای من خیلی ارزشمند ست؛ خیلی مهم تر از اختلاف سلیقه و نگاه های سیاسی مان و شاید حتی مبنایی مان. آخر صحبت ها بحث هایی شد که خیلی نمی توانم بپذیرمش، اما چون او اهل صداقت تفکری ست باید روی آن فکر و تأمل کنم. در خصوص صداقت تفکری بعدا خواهم نوشت.
بعدالتحریر: نیمه اول این یادداشت دیروز در اتوبوس نوشتم. چون بحث انتخاباتی شد و میشد تأثیر گذار بود نوشتن را رها کردم و وارد بحث شدم؛ بهترین تبلیغ همین تبلیغات چهره به چهره ست. نیمه دوم یادداشت را هم الان در اتوبوس نوشتم.
#نوشته های_اتوبوسی
للحق
- ۰۲/۰۳/۲۳