رندان خاموش

للباقی

اصلِ قصه من با تو با "إسمع و إفهم" تازه شروع می شود ... .

ر.خ

بعدالتحریر: هیچ وقت مایل نبوده ام نوشته هایم را در جاهایی منتشر کنم که مخاطبش بی آن که نیت کرده باشد مطالب م را بخواند. البته مطالب عمومی را در فضاهایی چون اینستاگرام و ... می گذارم اما مطالب دل نوشته ام حرمت دیگری دارند ... .

للحق

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۲ ثبت شده است

۲۸
ارديبهشت
۹۲
بسم الله الرحمن الرحیم یکی از دوستان عزیزمان،  لطف کرده اند و نقدی به آوردن لینک دکتر دینانی در قسمت پیوندهای وبلاگ زده اند. ضمن تشکر وافر از توجه شان، نکاتی را پس از خواندن نظرشان عرض خواهم کرد: با سلام, "آخه آقا محمد عزیز، شما چقدر نسبت به افرادی که در قسمت پیوندها اسمشون رو ذکر کردی شناخت داری؟ اگر گوشه ای از حرفهای این افراد مورد رضای خدا و ائمه معصومین علیهم السلام نبود و کسی از طریق وبلاگ شما و با توصیه شما (در پیوندها) به سراغ این افراد برود و سخنهای ناصواب آنها را عمل کند شما چه جوابی در مقابل خداوند متعال داری؟", "این گوشه ای از سخنان آقای دینانی می باشد:
  • محمد طاهری
۰۶
ارديبهشت
۹۲
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود ... پل ویریج: ( ریاست بنیاد کنگره آزاد آمریکا ) ]با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و بعد از حدود سیصد سال که اسلام استراتژی دفاعی داشت، حالا استراتژی تهاجمی اتخاذ کرده است. الان اسلام در حال گسترش به همه جهان است؛ از پایین به هر دو ساحل آفریقا، از شرق به طرف جنوب دریای چین تا استرالیا، از شمال به سمت اروپای شرقی و غربی و از غرب به سمت ایالت متحده ...[ *** زمانی که جوامع جهانی درگیر و بند اسارت های فکری دو تفکر مادی غربی و شرقی بودند و متفکرانشان در خماری نظریه پردازی هایشان رسما دوران معنویت و دین باوری را به پایان رسیده می دانستند، انقلاب اسلامی با تکیه بر مکتب و ایدئولوژی الهی و معنوی و مترقی خویش، فصل جدید و حیات طیبه ای را با شناخت هویت متعالی انسانی برای جهانیان به ارمغان آورد. }ماسیمو فینی، روزنامه نگار ایتالیایی: حقیقت انقلاب اسلامی و تفکر آیت الله خمینی، بسیار عمیق و جهان غرب از درک عمیق آن درمانده است.{ امروز این تفکر ناب انقلاب اسلامی است که مرزهای جغرافیایی را یکی پس از دیگری درمی نوردد و جرعه آب احیاگر عدالت و حق خواهی خودش را به دل های تشنه مردم جهان می نوشاند. از بیداری کشورهای اسلامی که در خواب غفلت بی شک جبهه عظیم رویارویی زیاده خواهان عالم با ایران (به گفته متفکرین غربی و شرقی)، ریشه در پتانسیل بالای انقلاب برای به همراه کردن توده های عظیم مردمی جهان و سرانجام، ایجاد تمدن نوین اسلامی دارد. با این اوصاف نگاه های تقلید گونه بسیاری از کشورها و ملت ها به ایران اسلامی دوخته شده است و درک موقعیت حساس کنونی به هر ایرانی این وظیفه را میدهد که حماسی و جهادی در میدان عمل در مقابل دیدگان خیرخواهان و بدخواهان، وارد شود. از مکتب خویش به خوبی آموخته ایم که عیار آزادگی در اندیشه و عشق به آرمان های مدینه فاضله مان، خلق حماسه است. حماسه بزرگ انقلاب اسلامی و باتبع آن حماسه هایی چون 35 سال دفاع مقدس در جنگ های مختلف تحمیلی با درس گرفتن از حماسه های عظیم عاشورا به ما فهماند، که نیل به آرمان های بزرگ، نیازمند جهادی و حماسی فکر کردن و عمل کردن است. در این شرائط حساس جهانی و با توجه به مختصات خاص ایران اسلامی،که ناخدای کشتی انقلاب با دیدن افق روبه روی ملت و همچنین موج های کم سابقه از پیش تعیین شده برای ضربه به انقلاب، امسال را سال حماسه سیاسی، حماسه اقتصادی نام نهاده اند. در این میان می بایست با اتحاد همه ساکنین این کشتی و شناخت و عمل به وظایف، رسیدن به ساحل آرام موعود را با راه بری پیر مراد مان مژده داد ... سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود ...
  • محمد طاهری
۰۶
ارديبهشت
۹۲
ضمن احترام به قشر خیلی فرهیخته! جامعه پرجمعیت پیرزن های همه چیز دان، که با اندک اطلاعات خود در کم ترین حوزه ها که آن را هم اغلب از صداوسیما هنگام غذاپختن و داد و هوار کردن میشنوند و بیشترین و بزرگترین نقد ها را در حوزه های مختلف اعم از اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، ورزشی و ... ، از دوای ضد نفخ بچه 7 ماهه گرفته تا بندهای معاهده ام پی تی! ، باید عرض کنم که این نگاه نقادی پیرزنانه چون آنفلونزایی، به بخش های مختلف جامعه سرایت کرده است. این قلم را چه به سرک کشیدن در بخش های مختلف جامعه!. اگر سر مبارک را در همین دانشگاه خودمان کمی بچرخانیم و سر درازی( بر وزن دست درازی!) بکنید در جلسات و کلاس ها و نشریات و... مصادیق این آنفلونزای مسری را میبینید. البته این جا کمی ظواهر هم میتواند متفاوت باشد. بر فرض با سیگاری بر لب، تیپ و مدلی خاص، ادا و اصولی به زعم خود روشنفکری و با ادبیاتی کمی قوی تر ( اضافه کنید شعرهای مرحوم اخوان و شاملو و ... ). اما قضیه همان است که عرض شد.  از چرایی تشدید سونامی و زلزله در مناطق مختلف جهانی میگویند تا نابودی بعضی از انواع جانوری در برخی از اکوسیستم های مرکزی ایران، و ناشیانه و مبتدی وار  نتیجه گیری میکنند که این همه معلول فلان تفکر انقلابی  است و ترجیع بندی میزنند که آزادی بیان نیست ...! البته اظهر من الشمس رنگ باختن حنای ادعای این جماعت پر ادعا در چند سال اخیر به برکت جلسات آزاداندیشی و ...است. نقد از نان شب واجب تر است و نقد کردن مقدس... اما نقد با تمام اصولش. برای نقد باید علاوه بر شناخت ریشه های مختلف یک پدیده اعم از فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... بتوانید تحلیل ارائه دهید. نگاه نقطه ای  نه میدانی، سلبی و نه ایجابی به قضایا با انقطاع کامل از ریشه های آن پدیده، نق را به جای نقد به همراه می آورد. چیزی که کم نمیبینیم ...بیش از این صلاح نیست. اگر مصلحت به ادامه بود؛ ادامه دارد ...
  • محمد طاهری
۰۶
ارديبهشت
۹۲
ضمن احترام به قشر خیلی فرهیخته! جامعه پرجمعیت پیرزن های همه چیز دان، که با اندک اطلاعات خود در کم ترین حوزه ها که آن را هم اغلب از صداوسیما هنگام غذاپختن و داد و هوار کردن میشنوند و بیشترین و بزرگترین نقد ها را در حوزه های مختلف اعم از اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، ورزشی و ... ، از دوای ضد نفخ بچه 7 ماهه گرفته تا بندهای معاهده ام پی تی! ، باید عرض کنم که این نگاه نقادی پیرزنانه چون آنفلونزایی، به بخش های مختلف جامعه سرایت کرده است. این قلم را چه به سرک کشیدن در بخش های مختلف جامعه!. اگر سر مبارک را در همین دانشگاه خودمان کمی بچرخانیم و سر درازی( بر وزن دست درازی!) بکنید در جلسات و کلاس ها و نشریات و... مصادیق این آنفلونزای مسری را میبینید. البته این جا کمی ظواهر هم میتواند متفاوت باشد. بر فرض با سیگاری بر لب، تیپ و مدلی خاص، ادا و اصولی به زعم خود روشنفکری و با ادبیاتی کمی قوی تر ( اضافه کنید شعرهای مرحوم اخوان و شاملو و ... ). اما قضیه همان است که عرض شد.  از چرایی تشدید سونامی و زلزله در مناطق مختلف جهانی میگویند تا نابودی بعضی از انواع جانوری در برخی از اکوسیستم های مرکزی ایران، و ناشیانه و مبتدی وار  نتیجه گیری میکنند که این همه معلول فلان تفکر انقلابی  است و ترجیع بندی میزنند که آزادی بیان نیست ...! البته اظهر من الشمس رنگ باختن حنای ادعای این جماعت پر ادعا در چند سال اخیر به برکت جلسات آزاداندیشی و ...است. نقد از نان شب واجب تر است و نقد کردن مقدس... اما نقد با تمام اصولش. برای نقد باید علاوه بر شناخت ریشه های مختلف یک پدیده اعم از فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... بتوانید تحلیل ارائه دهید. نگاه نقطه ای  نه میدانی، سلبی و نه ایجابی به قضایا با انقطاع کامل از ریشه های آن پدیده، نق را به جای نقد به همراه می آورد. چیزی که کم نمیبینیم ...بیش از این صلاح نیست. اگر مصلحت به ادامه بود؛ ادامه دارد ...
  • محمد طاهری
۰۵
ارديبهشت
۹۲
( چاپ شده در شماره فروردین 92 نشریه متین):قبل از اینکه اعضای جلسه بیایند، رفتم و روی وایت برد بالای سر  صندلی رئیس نوشتم: -بسم الله الرحمن الرحیم در نسل ما هم هستند کسانی که تسبیح شان شیشه ای است.  به نخِ تسبیحِ شیشه ای نسل مان تعظیم می کنیم... این گردنه گذار را  همه در کنار هم می گذرانیم ...نسل من، نسل تو و نسل او ... از اینکه زمان کافی برای مطالب این جلسه نگذاشته ام، عذر خواهی می کنم.  از اینکه خلاف عادت، عریان گویی می کنم، عذرخواهی می کنم. امّا  قول می دهم که آنچنان صادقانه باشم که سادگی بارزترین مشخصه مطالبم باشد.  دوستان هم یاری دهند...                                                                                              جواد عالمی *** اولین باری که دیدمش، مراسم خواستگاری برادر بزرگم بود. جوانی خوش تیپ و خوش پوش و خوش استیل و خوش مشرب. البته گوش های مثل آیینه بغل اتوبوسش خیلی به دید نمی آمد. زمانی که زنداداش یک دور چای تعارف کرد و به امید رسید، دیدم خیلی مرموزانه و با خنده ای پرشیطنت، آدامسِ توی دهنش را درآورد و به شست زن داداش که روی دسته های سینی بود، چسباند. رنگ صورت زن داداش همرنگ چادرش شده بود و سریع شستش را بین چهار انگشت دیگرش مخفی کرد و رفت. من از شدّت خنده قرمز شده بودم اما سعی می کردم خودم را کنترل کنم و از زیرِ نگاه سرزنشگر مادرم که از قضیه خبر نداشت، فرار کنم. این ماجرا جرقّه ای بود که نظرم به امید جلب شود. زمانی که عروس و داماد رفتند توی اتاق صحبت کنند، من و امید هم رفتیم توی اتاقش. روی درش نوشته بود: «آقای مهندس عزیز، رفیق بی کلک خودم، آبجی محترمه... بدون اجازه وارد نشوید، اگر شدید با پای راست وارد نشوید...» خنده ام گرفت... . تور دور دنیا در 10 ثانیه بود اتاقش. از عکس آبشار نیاگارا، دیوار چین و  مسی گرفته تا خطاطی زیبای جمله ی «دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست، اسراف محبت است...» و عکس شهید چمران. در بین خنده ها و شوخی هایمان، حرف های جدّی مطرح شد و از این چند بُعدی بودن امید خیلی خوشم آمد. بعد از آن شب، زیاد با هم بودیم. علاوه بر جلسات هفتگی، سینما و کوه و... با هم می رفتیم. برای هم مکمّل خوبی بودیم. هر جا که کم می آوردیم، سعی می کردیم به کمک هم حلّش کنیم. *** شب اول فروردین امسال...ادامه مطلب
  • محمد طاهری
۰۵
ارديبهشت
۹۲
( چاپ شده در شماره فروردین 92 نشریه متین):قبل از اینکه اعضای جلسه بیایند، رفتم و روی وایت برد بالای سر  صندلی رئیس نوشتم: -بسم الله الرحمن الرحیم در نسل ما هم هستند کسانی که تسبیح شان شیشه ای است.  به نخِ تسبیحِ شیشه ای نسل مان تعظیم می کنیم... این گردنه گذار را  همه در کنار هم می گذرانیم ...نسل من، نسل تو و نسل او ... از اینکه زمان کافی برای مطالب این جلسه نگذاشته ام، عذر خواهی می کنم.  از اینکه خلاف عادت، عریان گویی می کنم، عذرخواهی می کنم. امّا  قول می دهم که آنچنان صادقانه باشم که سادگی بارزترین مشخصه مطالبم باشد.  دوستان هم یاری دهند...                                                                                              جواد عالمی *** اولین باری که دیدمش، مراسم خواستگاری برادر بزرگم بود. جوانی خوش تیپ و خوش پوش و خوش استیل و خوش مشرب. البته گوش های مثل آیینه بغل اتوبوسش خیلی به دید نمی آمد. زمانی که زنداداش یک دور چای تعارف کرد و به امید رسید، دیدم خیلی مرموزانه و با خنده ای پرشیطنت، آدامسِ توی دهنش را درآورد و به شست زن داداش که روی دسته های سینی بود، چسباند. رنگ صورت زن داداش همرنگ چادرش شده بود و سریع شستش را بین چهار انگشت دیگرش مخفی کرد و رفت. من از شدّت خنده قرمز شده بودم اما سعی می کردم خودم را کنترل کنم و از زیرِ نگاه سرزنشگر مادرم که از قضیه خبر نداشت، فرار کنم. این ماجرا جرقّه ای بود که نظرم به امید جلب شود. زمانی که عروس و داماد رفتند توی اتاق صحبت کنند، من و امید هم رفتیم توی اتاقش. روی درش نوشته بود: «آقای مهندس عزیز، رفیق بی کلک خودم، آبجی محترمه... بدون اجازه وارد نشوید، اگر شدید با پای راست وارد نشوید...» خنده ام گرفت... . تور دور دنیا در 10 ثانیه بود اتاقش. از عکس آبشار نیاگارا، دیوار چین و  مسی گرفته تا خطاطی زیبای جمله ی «دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست، اسراف محبت است...» و عکس شهید چمران. در بین خنده ها و شوخی هایمان، حرف های جدّی مطرح شد و از این چند بُعدی بودن امید خیلی خوشم آمد. بعد از آن شب، زیاد با هم بودیم. علاوه بر جلسات هفتگی، سینما و کوه و... با هم می رفتیم. برای هم مکمّل خوبی بودیم. هر جا که کم می آوردیم، سعی می کردیم به کمک هم حلّش کنیم. *** شب اول فروردین امسال...ادامه مطلب
  • محمد طاهری