رندان خاموش

للباقی

اصلِ قصه من با تو با "إسمع و إفهم" تازه شروع می شود ... .

ر.خ

بعدالتحریر: هیچ وقت مایل نبوده ام نوشته هایم را در جاهایی منتشر کنم که مخاطبش بی آن که نیت کرده باشد مطالب م را بخواند. البته مطالب عمومی را در فضاهایی چون اینستاگرام و ... می گذارم اما مطالب دل نوشته ام حرمت دیگری دارند ... .

للحق

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۳ مطلب در آذر ۱۴۰۱ ثبت شده است

۲۳
آذر
۰۱

للباقی

پیشتر عاشق `خلوت` و بیزار از `تنهایی` بودم.

گمان نمی کردم با چیزی که از آن بیزار بودم، این چنین مأنوس گردم ... .

للحق

  • محمد طاهری
۲۲
آذر
۰۱

للباقی

 

تا به کوی میخانه، ایستاده ام دربان/همتم نمی گیرد، شاه را به دربانی

 

ناب ترین حس در عالم شاید حس استغناء باشد؛ حسی که همه عالم برایت بی اهمیت می شود و فقط تو می مانی و محبوبت و باقی همه هیچ... .

این حس لزوما برای اهل معرفت به گمانم رخ نمی دهد؛ این حس تحفه ای ست که گاهی به سببی-شاید یک انقطاع- چون نفحه ای بر جان ما می گذرد. 

چه قدر این حس دوست داشتنی و ناب و تازه است ... .

 

للحق

  • محمد طاهری
۱۱
آذر
۰۱

للباقی

باطن هستی، `عشق` است که معشوق مطلق عالم در لایه های مختلف این هستی به اندازه معلوم، `عشق` را نازل کرده است؛ و ما ننزله الا بقدر معلوم

ما اهل ظاهر دست بالا به نازل ترین و پست ترین درجات باطن هستی راه پیدا کنیم؛ آنان که از صورت و ظاهر عبور می کنند و وارد وادی پر بلای عشق می شوند جلوه هایی از حقیقت هستی می فهمند که ... .

گمان می کنم سرّ این حضور در چند چیز است:

- فقط و فقط معشوق را دیدن و ندیدن اغیار

- سختی ها و نشیب ها را اساساً ندیدن

- اهلیت با درد و دم نزدن

- شک نکردن در عشق و به عقب نگاه نکردن

- شاکر واقعی عشق و شادمان از غم عشق بودن

- آماده جان دادن

- اهل گله و شکایت نبودن در مسیر پربلا

- دل را چون شیشه پاک کردن

 

خوشا آنان که خدا بر جان ها و دل هایشان چنان نظر می کند که می میرند قبل از آن که بمیرند ... .

 

للحق

 

  • محمد طاهری