یکشنبه 28 تیر 1394 :: نویسنده : محمد طاهری
للباقی
پیشنهاد خواندن این کتاب از سمت یک نویسنده بود. دنبال خریدش بودم که محسن عزیز هدیه ام داد.
لحظات خوشی را با این کتاب سر کردم هرچند که نیم بیشترش را در نیم شب دیشب خواندم.
کتاب، داستان زندگی ملاصدرای شیرازی است. صدرالمتألهین بزرگ. حکیمی کم نظیر که ابداعات فکریش، خیلی از معضلات و گرفتاری علومی مثل فلسفه و عرفان و کلام اسلامی را برطرف ساخته است.
ملاصدرا را از این جهت دوست می دارم که حکمتش تلاقی عقل و عشق است. پیوند دهنده فلسفه و عرفان. شوریدگی عاشقانه از اصول عاقلانه اش می بارد. همه این شگفتی ها را کسی چون مرحوم نادر ابراهیمی قلم بزند دیگر شاهکاری می شود به اسم: مردی در تبعید ابدی.
جای جای کتاب عرق شرم ریختم از مناعت طبع پایینم و کلاه عُجب از سرم افتاد هنگامی که بلندای طبع و نگاه بزرگ ملا را دیدم.
بحث های کلامی و فلسفی و عرفانی همه جای کتاب جاری بود. از "تقدم وجود بر ماهیت" تا "معاد جسمانی" و "ماهیت حرکت" و ... اما نه به زبانی پیچیده هرچند که خود ملا در جوانی، زبانی شدیداً ثقیل داشته است و این ثقیلی گاهی در کتاب به شکل رقیقی حضور داشت.
علاوه بر این، قسمت های عاشقانه کتاب هم زیبا بود. مگر می شود نادر ابراهیمیِ عاشقانه نویس، بنویسد و انسان از عاشقانه هایش به وجد نیاید؟!
ساعت 3و 40 دقیقه بامداد روز یکشنبه 28 تیرماه پایان یافت.
- بانو! زمانی که با زمانه خویش نساختی، و با مسند نشینان و اَمربَران ایشان کنار نیامدی، و آنچه را که جاهلان می گویند، جاهلانه باز نگفتی، لاجرم به تبعید ابدی روح گرفتار خواهی شد ... .
للحق
- ۰ نظر
- ۱۲ آذر ۹۹ ، ۱۳:۱۰