رندان خاموش

للباقی

اصلِ قصه من با تو با "إسمع و إفهم" تازه شروع می شود ... .

ر.خ

بعدالتحریر: هیچ وقت مایل نبوده ام نوشته هایم را در جاهایی منتشر کنم که مخاطبش بی آن که نیت کرده باشد مطالب م را بخواند. البته مطالب عمومی را در فضاهایی چون اینستاگرام و ... می گذارم اما مطالب دل نوشته ام حرمت دیگری دارند ... .

للحق

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۰ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۱ ثبت شده است

۰۶
ارديبهشت
۹۱
شماره فروردین نشریه متین 91   مدتی پیش که در یکی از جلسات_ هم به ظاهر و هم به باطن _مهم برای ارائه نظرات و به اصطلاح برون رفت از برخی چالش ها شرکت کرده و افاضات متنوع دوستان صاحب نظر! را شنیده بودم، در فکر فرو رفتم  که گیر کار یک جای پنهان از دید این متولیان است. گاهی آن قدر لقمه را دور سر خودمان و یا خودشان!_بسته به موقعیت_می چرخانیم که هم لقمه بر زمین می افتد و هم شخص پیچ خورده! حال اگر سیاست بالادستی جامع و درستی این وسط مدون نشده باشد،هم شخص پیچ خورده طبق قانون اول نیوتن هم چنان می چرخد و هم این لقمه ی هدف،روی زمین می ماند و هر که از راه می رسد لگدی می زند و آن را له می کند ! معادله دیفرانسیلی ارائه شده بالا دارای چند متغیر است.از جمله :لقمه ،سر،خودمان،خودشان،چرخیدن،زمین،سیاست بالادستی و ... خیلی از گره های سیاسی،فرهنگی،اجتماعی جامعه امروز ما شبیه به این معادله چند متغیره و چند مجهولی اند و بدیهی است که حل چنین معادله ای سخت،زمان بر،فرسایشی و نیاز به امکانات پیچیده دارد.اما یک عامل مهم می تواند به حل این معادله کمک شایانی بکند و خیلی از مجهولات را معلوم کند و آن هم ...                                                                             *** بگذارید با یک مثال خیلی خیلی ریز، شروع کنیم: پس از چند روز دوندگی و پاس کاری شدن بین اتاق ها،آخرالامر می روید اتاق رئیس فلان اداره کوچک! وارد اتاق که می شوی آن قدر این رئیس سرش در پرونده هاست که حتی به خودش اجازه نمی دهد چهره  در­­­­هم شما را لحظه ای ببیند و سلام علیکم_که حتی عین را چنان از ته حلق تلفظ میکنی تا متوجه تان شود_ شما را در بهترین حالت ممکن با یک سر تکان دادن صامت ، جواب می دهد.پس از طرح مسئله، با جملات مرسومشان آن چنان آب پاکی را روی سر شما می ریزند که آمپرتان را تا آخر بالا می برد.حال شما باید خیلی آدم حکیمی باشی تا بتوانی هم بر خودت مسلط شوی،هم به هزاران ضرر مادی و معنوی حاصله فکر نکنی و هم به آن سیاست بالا دستی، بد و بی راه نگویی! اگر این مسئول_که بعضی هاشان انگار خود ذات اقدس اله معجزه فرموده و این تافته جدابافته علامه دهر را از همان عالم عرش مستقیم بر صندلی ریاست نازل کرده اند و پای حکمش را شخصا امضاء فرموده اند_با دیدن این ارباب رجوع کمی نیم خیز می شد_که حتی از لحاظ فیزیوتراپی هم به نفع خودش است_و با لبخند و مهر ماجرا را پیگیری می کرد هیچ مشکلی پیش نمی آمد.                                                                            *** آن عامل تعیین کننده اخلاق است.این یک مصداق ریزش بود.حالا شما تعمیمش بدهید به بالاتر. از مشکلات خانوادگی ،اداری،دانشگاهی گرفته تا همین مشکلات مجلس و دولت ! جامعه به مجموعه سیم های درهمی می ماند که اگر غافلانه کشیده شود_اخلاق مراعات نشود_گره های سختی را پدید می آورد و تا آن گره دیفرانسیلی باز نشود هیچ تلاشی به نتیجه نمی رسد و بالعکس به گره ها افزوده می شود. جای بحث زیادی است درین حوزه مهم مغفول مانده. به شرط حیات ادامه دارد.... امیرالمومنین علی(ع) : دل های مردم گریزان است،به کسی روی می آورند که خوش رویی کند. حکمت 50 نهج البلاغه
  • محمد طاهری
۰۶
ارديبهشت
۹۱
شماره فروردین نشریه متین 91   مدتی پیش که در یکی از جلسات_ هم به ظاهر و هم به باطن _مهم برای ارائه نظرات و به اصطلاح برون رفت از برخی چالش ها شرکت کرده و افاضات متنوع دوستان صاحب نظر! را شنیده بودم، در فکر فرو رفتم  که گیر کار یک جای پنهان از دید این متولیان است. گاهی آن قدر لقمه را دور سر خودمان و یا خودشان!_بسته به موقعیت_می چرخانیم که هم لقمه بر زمین می افتد و هم شخص پیچ خورده! حال اگر سیاست بالادستی جامع و درستی این وسط مدون نشده باشد،هم شخص پیچ خورده طبق قانون اول نیوتن هم چنان می چرخد و هم این لقمه ی هدف،روی زمین می ماند و هر که از راه می رسد لگدی می زند و آن را له می کند ! معادله دیفرانسیلی ارائه شده بالا دارای چند متغیر است.از جمله :لقمه ،سر،خودمان،خودشان،چرخیدن،زمین،سیاست بالادستی و ... خیلی از گره های سیاسی،فرهنگی،اجتماعی جامعه امروز ما شبیه به این معادله چند متغیره و چند مجهولی اند و بدیهی است که حل چنین معادله ای سخت،زمان بر،فرسایشی و نیاز به امکانات پیچیده دارد.اما یک عامل مهم می تواند به حل این معادله کمک شایانی بکند و خیلی از مجهولات را معلوم کند و آن هم ...                                                                             *** بگذارید با یک مثال خیلی خیلی ریز، شروع کنیم: پس از چند روز دوندگی و پاس کاری شدن بین اتاق ها،آخرالامر می روید اتاق رئیس فلان اداره کوچک! وارد اتاق که می شوی آن قدر این رئیس سرش در پرونده هاست که حتی به خودش اجازه نمی دهد چهره  در­­­­هم شما را لحظه ای ببیند و سلام علیکم_که حتی عین را چنان از ته حلق تلفظ میکنی تا متوجه تان شود_ شما را در بهترین حالت ممکن با یک سر تکان دادن صامت ، جواب می دهد.پس از طرح مسئله، با جملات مرسومشان آن چنان آب پاکی را روی سر شما می ریزند که آمپرتان را تا آخر بالا می برد.حال شما باید خیلی آدم حکیمی باشی تا بتوانی هم بر خودت مسلط شوی،هم به هزاران ضرر مادی و معنوی حاصله فکر نکنی و هم به آن سیاست بالا دستی، بد و بی راه نگویی! اگر این مسئول_که بعضی هاشان انگار خود ذات اقدس اله معجزه فرموده و این تافته جدابافته علامه دهر را از همان عالم عرش مستقیم بر صندلی ریاست نازل کرده اند و پای حکمش را شخصا امضاء فرموده اند_با دیدن این ارباب رجوع کمی نیم خیز می شد_که حتی از لحاظ فیزیوتراپی هم به نفع خودش است_و با لبخند و مهر ماجرا را پیگیری می کرد هیچ مشکلی پیش نمی آمد.                                                                            *** آن عامل تعیین کننده اخلاق است.این یک مصداق ریزش بود.حالا شما تعمیمش بدهید به بالاتر. از مشکلات خانوادگی ،اداری،دانشگاهی گرفته تا همین مشکلات مجلس و دولت ! جامعه به مجموعه سیم های درهمی می ماند که اگر غافلانه کشیده شود_اخلاق مراعات نشود_گره های سختی را پدید می آورد و تا آن گره دیفرانسیلی باز نشود هیچ تلاشی به نتیجه نمی رسد و بالعکس به گره ها افزوده می شود. جای بحث زیادی است درین حوزه مهم مغفول مانده. به شرط حیات ادامه دارد.... امیرالمومنین علی(ع) : دل های مردم گریزان است،به کسی روی می آورند که خوش رویی کند. حکمت 50 نهج البلاغه
  • محمد طاهری
۰۶
ارديبهشت
۹۱
شماره فروردین نشریه متین 91   مدتی پیش که در یکی از جلسات_ هم به ظاهر و هم به باطن _مهم برای ارائه نظرات و به اصطلاح برون رفت از برخی چالش ها شرکت کرده و افاضات متنوع دوستان صاحب نظر! را شنیده بودم، در فکر فرو رفتم  که گیر کار یک جای پنهان از دید این متولیان است. گاهی آن قدر لقمه را دور سر خودمان و یا خودشان!_بسته به موقعیت_می چرخانیم که هم لقمه بر زمین می افتد و هم شخص پیچ خورده! حال اگر سیاست بالادستی جامع و درستی این وسط مدون نشده باشد،هم شخص پیچ خورده طبق قانون اول نیوتن هم چنان می چرخد و هم این لقمه ی هدف،روی زمین می ماند و هر که از راه می رسد لگدی می زند و آن را له می کند ! معادله دیفرانسیلی ارائه شده بالا دارای چند متغیر است.از جمله :لقمه ،سر،خودمان،خودشان،چرخیدن،زمین،سیاست بالادستی و ... خیلی از گره های سیاسی،فرهنگی،اجتماعی جامعه امروز ما شبیه به این معادله چند متغیره و چند مجهولی اند و بدیهی است که حل چنین معادله ای سخت،زمان بر،فرسایشی و نیاز به امکانات پیچیده دارد.اما یک عامل مهم می تواند به حل این معادله کمک شایانی بکند و خیلی از مجهولات را معلوم کند و آن هم ...                                                                             *** بگذارید با یک مثال خیلی خیلی ریز، شروع کنیم: پس از چند روز دوندگی و پاس کاری شدن بین اتاق ها،آخرالامر می روید اتاق رئیس فلان اداره کوچک! وارد اتاق که می شوی آن قدر این رئیس سرش در پرونده هاست که حتی به خودش اجازه نمی دهد چهره  در­­­­هم شما را لحظه ای ببیند و سلام علیکم_که حتی عین را چنان از ته حلق تلفظ میکنی تا متوجه تان شود_ شما را در بهترین حالت ممکن با یک سر تکان دادن صامت ، جواب می دهد.پس از طرح مسئله، با جملات مرسومشان آن چنان آب پاکی را روی سر شما می ریزند که آمپرتان را تا آخر بالا می برد.حال شما باید خیلی آدم حکیمی باشی تا بتوانی هم بر خودت مسلط شوی،هم به هزاران ضرر مادی و معنوی حاصله فکر نکنی و هم به آن سیاست بالا دستی، بد و بی راه نگویی! اگر این مسئول_که بعضی هاشان انگار خود ذات اقدس اله معجزه فرموده و این تافته جدابافته علامه دهر را از همان عالم عرش مستقیم بر صندلی ریاست نازل کرده اند و پای حکمش را شخصا امضاء فرموده اند_با دیدن این ارباب رجوع کمی نیم خیز می شد_که حتی از لحاظ فیزیوتراپی هم به نفع خودش است_و با لبخند و مهر ماجرا را پیگیری می کرد هیچ مشکلی پیش نمی آمد.                                                                            *** آن عامل تعیین کننده اخلاق است.این یک مصداق ریزش بود.حالا شما تعمیمش بدهید به بالاتر. از مشکلات خانوادگی ،اداری،دانشگاهی گرفته تا همین مشکلات مجلس و دولت ! جامعه به مجموعه سیم های درهمی می ماند که اگر غافلانه کشیده شود_اخلاق مراعات نشود_گره های سختی را پدید می آورد و تا آن گره دیفرانسیلی باز نشود هیچ تلاشی به نتیجه نمی رسد و بالعکس به گره ها افزوده می شود. جای بحث زیادی است درین حوزه مهم مغفول مانده. به شرط حیات ادامه دارد.... امیرالمومنین علی(ع) : دل های مردم گریزان است،به کسی روی می آورند که خوش رویی کند. حکمت 50 نهج البلاغه
  • محمد طاهری
۰۵
ارديبهشت
۹۱
سرآغاز شماره بهمن نشریه متین90   هو المتین گاهی اوقات آن قدر سرهایمان را در برف عادات و روزمرگی های رنگ و رو باخته فرو برده ایم ، عاریت های زندگی دو سه چند روزه ، دست و پایمان را زنجیر کرده اند و توهمات پیروزی و شکست های بچه گانه مان ذهنمان را به تسخیر خود درآورده است که دیگر شاید مجالی برای جاری شدن در  این پهنای زیبای گیتی پیدا نکنیم. کرم ابریشم چه جهان بینی دارد ؟! مگر نه این است که هستی شناسیش به پیله ی سفیدرنگ اطرافش محصور می شود و در دور دست ترین نقطه افق دیدش باز پیله است و پیله ! و سرنوشت ما نه برای مرداب شدن است و  نه در پیله ماندن ! و سرنوشت ما برای جاری شدن و پروانه شدن است و تا دریا و پرواز  راهی نیست ، یک برآوردن سر کافی است ...                                                                علاج ضعف دل ما کرشمه ساقی ست                                                     بر آر سر که طبیب آمد و دوا آورد
  • محمد طاهری
۰۵
ارديبهشت
۹۱
سرآغاز شماره بهمن نشریه متین90   هو المتین گاهی اوقات آن قدر سرهایمان را در برف عادات و روزمرگی های رنگ و رو باخته فرو برده ایم ، عاریت های زندگی دو سه چند روزه ، دست و پایمان را زنجیر کرده اند و توهمات پیروزی و شکست های بچه گانه مان ذهنمان را به تسخیر خود درآورده است که دیگر شاید مجالی برای جاری شدن در  این پهنای زیبای گیتی پیدا نکنیم. کرم ابریشم چه جهان بینی دارد ؟! مگر نه این است که هستی شناسیش به پیله ی سفیدرنگ اطرافش محصور می شود و در دور دست ترین نقطه افق دیدش باز پیله است و پیله ! و سرنوشت ما نه برای مرداب شدن است و  نه در پیله ماندن ! و سرنوشت ما برای جاری شدن و پروانه شدن است و تا دریا و پرواز  راهی نیست ، یک برآوردن سر کافی است ...                                                                علاج ضعف دل ما کرشمه ساقی ست                                                     بر آر سر که طبیب آمد و دوا آورد
  • محمد طاهری
۰۵
ارديبهشت
۹۱
سرآغاز شماره بهمن نشریه متین90   هو المتین گاهی اوقات آن قدر سرهایمان را در برف عادات و روزمرگی های رنگ و رو باخته فرو برده ایم ، عاریت های زندگی دو سه چند روزه ، دست و پایمان را زنجیر کرده اند و توهمات پیروزی و شکست های بچه گانه مان ذهنمان را به تسخیر خود درآورده است که دیگر شاید مجالی برای جاری شدن در  این پهنای زیبای گیتی پیدا نکنیم. کرم ابریشم چه جهان بینی دارد ؟! مگر نه این است که هستی شناسیش به پیله ی سفیدرنگ اطرافش محصور می شود و در دور دست ترین نقطه افق دیدش باز پیله است و پیله ! و سرنوشت ما نه برای مرداب شدن است و  نه در پیله ماندن ! و سرنوشت ما برای جاری شدن و پروانه شدن است و تا دریا و پرواز  راهی نیست ، یک برآوردن سر کافی است ...                                                                علاج ضعف دل ما کرشمه ساقی ست                                                     بر آر سر که طبیب آمد و دوا آورد
  • محمد طاهری
۰۵
ارديبهشت
۹۱
سرآغاز نشریه متین شماره آذر 90     هوالمتین چه کسی باورش می شد ؟! چه شد که به یکباره غلیانی درونی ملت های خفته جهان را در برگرفت ؟! با کدام وسیله فوق پیشرفته در اوج غفلت ها بیداری ، مرزهای خاکی را درنوردید ؟! چرا دیگر سناریوها و معادلات پیچیده خانواده استکبار ناکارآمد گشته و هر روز بر عمق فرورفتنشان در گرداب هلاکت افزوده    می شود ؟! با چه نیرویی مجسمه هیبت دیکتاتوران یکی پس از دیگری به زمین می خورد و تکه تکه می شود ؟! امروز چه می شود صدای خرد شدن نظام سرمایه داری بالاتر از فریاد غول های رسانه ای شان به گوش می رسد ؟!   بهار تعجب سبزی ست                    در چشم های خاک روبه روی این شکفتن                                       درنگ کن!
  • محمد طاهری
۰۵
ارديبهشت
۹۱
سرآغاز نشریه متین شماره آذر 90     هوالمتین چه کسی باورش می شد ؟! چه شد که به یکباره غلیانی درونی ملت های خفته جهان را در برگرفت ؟! با کدام وسیله فوق پیشرفته در اوج غفلت ها بیداری ، مرزهای خاکی را درنوردید ؟! چرا دیگر سناریوها و معادلات پیچیده خانواده استکبار ناکارآمد گشته و هر روز بر عمق فرورفتنشان در گرداب هلاکت افزوده    می شود ؟! با چه نیرویی مجسمه هیبت دیکتاتوران یکی پس از دیگری به زمین می خورد و تکه تکه می شود ؟! امروز چه می شود صدای خرد شدن نظام سرمایه داری بالاتر از فریاد غول های رسانه ای شان به گوش می رسد ؟!   بهار تعجب سبزی ست                    در چشم های خاک روبه روی این شکفتن                                       درنگ کن!
  • محمد طاهری
۰۵
ارديبهشت
۹۱
سرآغاز نشریه متین شماره آذر 90     هوالمتین چه کسی باورش می شد ؟! چه شد که به یکباره غلیانی درونی ملت های خفته جهان را در برگرفت ؟! با کدام وسیله فوق پیشرفته در اوج غفلت ها بیداری ، مرزهای خاکی را درنوردید ؟! چرا دیگر سناریوها و معادلات پیچیده خانواده استکبار ناکارآمد گشته و هر روز بر عمق فرورفتنشان در گرداب هلاکت افزوده    می شود ؟! با چه نیرویی مجسمه هیبت دیکتاتوران یکی پس از دیگری به زمین می خورد و تکه تکه می شود ؟! امروز چه می شود صدای خرد شدن نظام سرمایه داری بالاتر از فریاد غول های رسانه ای شان به گوش می رسد ؟!   بهار تعجب سبزی ست                    در چشم های خاک روبه روی این شکفتن                                       درنگ کن!
  • محمد طاهری
۰۵
ارديبهشت
۹۱
شماره مهر 90 نشریه متین     چاخانیسم: یادداشتی که در زیر آمده است را تقدیم نامزدهای انتخاباتی می کنم که شاید در حین تبلیغاتشان مردم را هم کمی فهمیده فرض نمایند !!!!!؛ نوشتیم تا آیندگان عیب مان نکنند...!!!   مکتبی به نام چاخانیسم که معمولاً همه ساله حدود انتخابات سر و کله اش پیدا و به عنوان ابزاری قدرت مند بین برخی از نمایندگان شناخته شده است ، پس از اتمام رأی گیری، این ایدئولوژی تاریخ مصرف گذشته مستقیماً به سمت زباله دان تاریخ شوت می گردد. این مکتب بر خلاف دیگر مکاتب فکری در حالی وجهه ای کاملاً بیرونی و تبلیغاتی دارد که متفکران و پایه گذارانش آرمان­شان را تنها رأی آوردن و کسب قدرت می دانند و برایشان هدف، به شدت وسیله را توجیه می کند. در طول مدتی که این تفکر به فاز اجرایی خود می رسد، این نمایندگان به شدت مردمی می شوند و خود را متعلق به مردم می دانند؛ مرتباً به این طرف و آن طرف می روند(ریتم دویدن شان هم شبیه فیلم های چارلی چاپلین است...)؛ مشکلات مردم را گره های خود می خوانند؛ اگر ناراحتی برای کسی پیش بیاید به شدّت افسرده می شوند؛ به طوری که اگر پیرزنی سرما بخورد، سریعاً خود را بر بالین آن می رسانند و آن چنان از ته دل احساس هم دردی و هم دلی می کنند که معمولاً خودشان هم سرما می خورند! (البته شاید با یک حساب سرانگشتی می توانیم درک کنیم که این سرما خوردگی ارزشش را دارد... نه؟!) در آخر نطق های بس گیرا ایراد می کنند (با شعارهای مافوق تصور...!!) که اگر کسی با طنزهای تلویزیون ارضا نشد به این سخنرانی ها سری بزند، روحیه اش تازه می شود. در طول این مدت مراسم های پذیرایی و هدایای نفیس نیز برای عموم (که دیگر به چشم آدم های بسیار ویژه نگریسته می شوند) هم تا دلت بخواهد برپاست. حالا این آدم ها چگونه دم از امام و رهبری می زنند...؟! حالا این آدم ها چگونه دم از عدالت می زنند...؟! حالا این آدم ها چگونه دم از نظام اسلامی می زنند...؟!  حالا این آدم ها چگونه دم از محرومین و مستضعفین می زنند...؟!  حالا این آدم ها چگونه دم از مبارزه با فساد می زنند...؟!  حالا این آدم ها چگونه دم از خدمت می زنند...؟!     حالا این آدم ها چگونه... تو باید بدانی و من...
  • محمد طاهری
۰۵
ارديبهشت
۹۱
شماره مهر 90 نشریه متین     چاخانیسم: یادداشتی که در زیر آمده است را تقدیم نامزدهای انتخاباتی می کنم که شاید در حین تبلیغاتشان مردم را هم کمی فهمیده فرض نمایند !!!!!؛ نوشتیم تا آیندگان عیب مان نکنند...!!!   مکتبی به نام چاخانیسم که معمولاً همه ساله حدود انتخابات سر و کله اش پیدا و به عنوان ابزاری قدرت مند بین برخی از نمایندگان شناخته شده است ، پس از اتمام رأی گیری، این ایدئولوژی تاریخ مصرف گذشته مستقیماً به سمت زباله دان تاریخ شوت می گردد. این مکتب بر خلاف دیگر مکاتب فکری در حالی وجهه ای کاملاً بیرونی و تبلیغاتی دارد که متفکران و پایه گذارانش آرمان­شان را تنها رأی آوردن و کسب قدرت می دانند و برایشان هدف، به شدت وسیله را توجیه می کند. در طول مدتی که این تفکر به فاز اجرایی خود می رسد، این نمایندگان به شدت مردمی می شوند و خود را متعلق به مردم می دانند؛ مرتباً به این طرف و آن طرف می روند(ریتم دویدن شان هم شبیه فیلم های چارلی چاپلین است...)؛ مشکلات مردم را گره های خود می خوانند؛ اگر ناراحتی برای کسی پیش بیاید به شدّت افسرده می شوند؛ به طوری که اگر پیرزنی سرما بخورد، سریعاً خود را بر بالین آن می رسانند و آن چنان از ته دل احساس هم دردی و هم دلی می کنند که معمولاً خودشان هم سرما می خورند! (البته شاید با یک حساب سرانگشتی می توانیم درک کنیم که این سرما خوردگی ارزشش را دارد... نه؟!) در آخر نطق های بس گیرا ایراد می کنند (با شعارهای مافوق تصور...!!) که اگر کسی با طنزهای تلویزیون ارضا نشد به این سخنرانی ها سری بزند، روحیه اش تازه می شود. در طول این مدت مراسم های پذیرایی و هدایای نفیس نیز برای عموم (که دیگر به چشم آدم های بسیار ویژه نگریسته می شوند) هم تا دلت بخواهد برپاست. حالا این آدم ها چگونه دم از امام و رهبری می زنند...؟! حالا این آدم ها چگونه دم از عدالت می زنند...؟! حالا این آدم ها چگونه دم از نظام اسلامی می زنند...؟!  حالا این آدم ها چگونه دم از محرومین و مستضعفین می زنند...؟!  حالا این آدم ها چگونه دم از مبارزه با فساد می زنند...؟!  حالا این آدم ها چگونه دم از خدمت می زنند...؟!     حالا این آدم ها چگونه... تو باید بدانی و من...
  • محمد طاهری
۰۵
ارديبهشت
۹۱
هوالمتین گاهی انسان از دست ابوموسی اشعری های زمانه خویش جز فریاد کاری از دستش برنمی آید.این شبه بیانیه را برای کسی نوشتم که پشت سرش نماز خوانده ام و... بسم الله الرحمن الرحیم   در مذهب طریقت خامی نشان کفر است آری طریق دولت چالاکی است و چستی   امروز در حالی هجمه های سنگین دستگاه های تبلیغاتی وابسته به نظام امپریالیسم جهانی(آمریکا،اسرائیل،انگلیس و دیگر هم پیمانانشان)به صورت تهاجم فرهنگی و جنگ نرم روانه ملت ما شده است که از داخل نیز عده ای با اندیشه های پوسیده سکولاری همان داعیه ها را تکرار می کنند. و جالب این جاست که عده ای ساده لوح،حتی با ظواهر و شعارهای متشرعانه و به زعم خود برای ادای تکلیف،جا پای آنان قرار می دهند.   تاریخ اسلام پر است از این افراد ساده لوح و موقعیت نشناس!که با بلند شدن قرآنی سر نیزه شعارهای (وای اسلامنا)ی آن ها نیز بلند می شود و اسلام را از دست رفته می بینند! از ابوموسی اشعری های زمانه امیرالمؤمین علی(ع) تا آقایانی-که حتی ثمره عمر امام امت بودند-که دل خمینی کبیر(ره) را آزردند و بر مسیر آنان سنگ اندازی می کردند.تا امروز که این افراد ساده لوح سعی بر ایجاد فضایی منفی و سیاه که سراسر یأس و ناامیدی است،دارند.  اما زهی خیال باطل! 2 نکته را در این جا بیان می کنیم: 1-"تعمیم جزء به کل امری است خلاف عقل".بیان ضعف های موجود در گوشه و کنار کشور و تعمیم آن به نظام که غالباً از شگردهای این جریان می باشد،امری خلاف عقل،خردگریز و خلاف دستورات دینی ماست. 2-"می باست در مطالبات آرمان خواه و در قضاوت ها واقع گرا بود." و عوض شدن جای این دو و نشناختن هر یک اشتباهی است بزرگ. امروز با وجود تهدیدهای شدید سیاسی،نظامی،امنیتی واقتصادی که در قالب حلقه های وسیع تحریم،ترویج ابتذال و مواد مخدر وهجمه به اعتقادات مردم شکل گرفته است،این جمهوری اسلامی است که با گفتمان و ایدئولوژی ناب خود،طوفانی از بیداری وآزادی خواهی را در منطقه ایجاد کرده و با درهم شکستن مرزهای جغرافیایی در حال رسیدن به قلب اروپا است. در حالی ایران به عنوان یک کشور محترم واثرگذار در عرصه های بین المللی شناخته شده و هیمنه پوشالی ابرقدرت های جهانی را در هم شکسته است که جوانانش قله های رفیع علمی را یکی پس از دیگری فتح می نماید.زیرا که "العلم السلطان" فناوری های هسته ای،زیستی،نانو،انرژی های نو، صنایع هوا و فضا ،سلول های بنیادی، رادیوداروها ، نانوداروها و ... همه از تغییر سناریو در عرصه های جهانی خبر می دهند. قصد آن را نداریم که مشکلات موجود در جامعه را کم رنگ و خدای ناکرده انکار نماییم،اما سوال ما این جا ست:آیا اینان که مرتب از فضای سیاه و ناامیدی دم               می زنند،پیشرفت های عظیم حاصله در مقوله های مختلف-که حتی دشمنان ما نیز به آن اذعان دارند- را ندیده اند؟!و یا چشم های خود را به ندیدن عادت داده اند؟! باید این نکته را متذکر شویم که ما خود به مسئولین خاطی،نقدهای جدی را وارد می دانیم و تذکر می دهیم اما از نظر ما یکی از شاخص های اصلی عقلانیت،اصلی وفرعی کردن مسائل است.لذا ایجاد فضای ناامیدی و مملؤ از یأس را امری جاهلانه و یا خیانتکارانه    می پنداریم. در آخر اعلام می داریم که این ملت راه خویش را با پیروی از چراغ ولایت یافته است و نخواهد گذاشت خاطره کوفه و کوفیان بار دیگر تکرار شود و گوش به فرمان رهبر و مقتدای خویش حاضر به جانبازی در هر میدانی می باشند. حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح            ورنه طوفان حوادث ببرد بنیادت                                                                والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته
  • محمد طاهری
۰۵
ارديبهشت
۹۱
هوالمتین گاهی انسان از دست ابوموسی اشعری های زمانه خویش جز فریاد کاری از دستش برنمی آید.این شبه بیانیه را برای کسی نوشتم که پشت سرش نماز خوانده ام و... بسم الله الرحمن الرحیم   در مذهب طریقت خامی نشان کفر است آری طریق دولت چالاکی است و چستی   امروز در حالی هجمه های سنگین دستگاه های تبلیغاتی وابسته به نظام امپریالیسم جهانی(آمریکا،اسرائیل،انگلیس و دیگر هم پیمانانشان)به صورت تهاجم فرهنگی و جنگ نرم روانه ملت ما شده است که از داخل نیز عده ای با اندیشه های پوسیده سکولاری همان داعیه ها را تکرار می کنند. و جالب این جاست که عده ای ساده لوح،حتی با ظواهر و شعارهای متشرعانه و به زعم خود برای ادای تکلیف،جا پای آنان قرار می دهند.   تاریخ اسلام پر است از این افراد ساده لوح و موقعیت نشناس!که با بلند شدن قرآنی سر نیزه شعارهای (وای اسلامنا)ی آن ها نیز بلند می شود و اسلام را از دست رفته می بینند! از ابوموسی اشعری های زمانه امیرالمؤمین علی(ع) تا آقایانی-که حتی ثمره عمر امام امت بودند-که دل خمینی کبیر(ره) را آزردند و بر مسیر آنان سنگ اندازی می کردند.تا امروز که این افراد ساده لوح سعی بر ایجاد فضایی منفی و سیاه که سراسر یأس و ناامیدی است،دارند.  اما زهی خیال باطل! 2 نکته را در این جا بیان می کنیم: 1-"تعمیم جزء به کل امری است خلاف عقل".بیان ضعف های موجود در گوشه و کنار کشور و تعمیم آن به نظام که غالباً از شگردهای این جریان می باشد،امری خلاف عقل،خردگریز و خلاف دستورات دینی ماست. 2-"می باست در مطالبات آرمان خواه و در قضاوت ها واقع گرا بود." و عوض شدن جای این دو و نشناختن هر یک اشتباهی است بزرگ. امروز با وجود تهدیدهای شدید سیاسی،نظامی،امنیتی واقتصادی که در قالب حلقه های وسیع تحریم،ترویج ابتذال و مواد مخدر وهجمه به اعتقادات مردم شکل گرفته است،این جمهوری اسلامی است که با گفتمان و ایدئولوژی ناب خود،طوفانی از بیداری وآزادی خواهی را در منطقه ایجاد کرده و با درهم شکستن مرزهای جغرافیایی در حال رسیدن به قلب اروپا است. در حالی ایران به عنوان یک کشور محترم واثرگذار در عرصه های بین المللی شناخته شده و هیمنه پوشالی ابرقدرت های جهانی را در هم شکسته است که جوانانش قله های رفیع علمی را یکی پس از دیگری فتح می نماید.زیرا که "العلم السلطان" فناوری های هسته ای،زیستی،نانو،انرژی های نو، صنایع هوا و فضا ،سلول های بنیادی، رادیوداروها ، نانوداروها و ... همه از تغییر سناریو در عرصه های جهانی خبر می دهند. قصد آن را نداریم که مشکلات موجود در جامعه را کم رنگ و خدای ناکرده انکار نماییم،اما سوال ما این جا ست:آیا اینان که مرتب از فضای سیاه و ناامیدی دم               می زنند،پیشرفت های عظیم حاصله در مقوله های مختلف-که حتی دشمنان ما نیز به آن اذعان دارند- را ندیده اند؟!و یا چشم های خود را به ندیدن عادت داده اند؟! باید این نکته را متذکر شویم که ما خود به مسئولین خاطی،نقدهای جدی را وارد می دانیم و تذکر می دهیم اما از نظر ما یکی از شاخص های اصلی عقلانیت،اصلی وفرعی کردن مسائل است.لذا ایجاد فضای ناامیدی و مملؤ از یأس را امری جاهلانه و یا خیانتکارانه    می پنداریم. در آخر اعلام می داریم که این ملت راه خویش را با پیروی از چراغ ولایت یافته است و نخواهد گذاشت خاطره کوفه و کوفیان بار دیگر تکرار شود و گوش به فرمان رهبر و مقتدای خویش حاضر به جانبازی در هر میدانی می باشند. حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح            ورنه طوفان حوادث ببرد بنیادت                                                                والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته
  • محمد طاهری
۰۵
ارديبهشت
۹۱
هوالمتین گاهی انسان از دست ابوموسی اشعری های زمانه خویش جز فریاد کاری از دستش برنمی آید.این شبه بیانیه را برای کسی نوشتم که پشت سرش نماز خوانده ام و... بسم الله الرحمن الرحیم   در مذهب طریقت خامی نشان کفر است آری طریق دولت چالاکی است و چستی   امروز در حالی هجمه های سنگین دستگاه های تبلیغاتی وابسته به نظام امپریالیسم جهانی(آمریکا،اسرائیل،انگلیس و دیگر هم پیمانانشان)به صورت تهاجم فرهنگی و جنگ نرم روانه ملت ما شده است که از داخل نیز عده ای با اندیشه های پوسیده سکولاری همان داعیه ها را تکرار می کنند. و جالب این جاست که عده ای ساده لوح،حتی با ظواهر و شعارهای متشرعانه و به زعم خود برای ادای تکلیف،جا پای آنان قرار می دهند.   تاریخ اسلام پر است از این افراد ساده لوح و موقعیت نشناس!که با بلند شدن قرآنی سر نیزه شعارهای (وای اسلامنا)ی آن ها نیز بلند می شود و اسلام را از دست رفته می بینند! از ابوموسی اشعری های زمانه امیرالمؤمین علی(ع) تا آقایانی-که حتی ثمره عمر امام امت بودند-که دل خمینی کبیر(ره) را آزردند و بر مسیر آنان سنگ اندازی می کردند.تا امروز که این افراد ساده لوح سعی بر ایجاد فضایی منفی و سیاه که سراسر یأس و ناامیدی است،دارند.  اما زهی خیال باطل! 2 نکته را در این جا بیان می کنیم: 1-"تعمیم جزء به کل امری است خلاف عقل".بیان ضعف های موجود در گوشه و کنار کشور و تعمیم آن به نظام که غالباً از شگردهای این جریان می باشد،امری خلاف عقل،خردگریز و خلاف دستورات دینی ماست. 2-"می باست در مطالبات آرمان خواه و در قضاوت ها واقع گرا بود." و عوض شدن جای این دو و نشناختن هر یک اشتباهی است بزرگ. امروز با وجود تهدیدهای شدید سیاسی،نظامی،امنیتی واقتصادی که در قالب حلقه های وسیع تحریم،ترویج ابتذال و مواد مخدر وهجمه به اعتقادات مردم شکل گرفته است،این جمهوری اسلامی است که با گفتمان و ایدئولوژی ناب خود،طوفانی از بیداری وآزادی خواهی را در منطقه ایجاد کرده و با درهم شکستن مرزهای جغرافیایی در حال رسیدن به قلب اروپا است. در حالی ایران به عنوان یک کشور محترم واثرگذار در عرصه های بین المللی شناخته شده و هیمنه پوشالی ابرقدرت های جهانی را در هم شکسته است که جوانانش قله های رفیع علمی را یکی پس از دیگری فتح می نماید.زیرا که "العلم السلطان" فناوری های هسته ای،زیستی،نانو،انرژی های نو، صنایع هوا و فضا ،سلول های بنیادی، رادیوداروها ، نانوداروها و ... همه از تغییر سناریو در عرصه های جهانی خبر می دهند. قصد آن را نداریم که مشکلات موجود در جامعه را کم رنگ و خدای ناکرده انکار نماییم،اما سوال ما این جا ست:آیا اینان که مرتب از فضای سیاه و ناامیدی دم               می زنند،پیشرفت های عظیم حاصله در مقوله های مختلف-که حتی دشمنان ما نیز به آن اذعان دارند- را ندیده اند؟!و یا چشم های خود را به ندیدن عادت داده اند؟! باید این نکته را متذکر شویم که ما خود به مسئولین خاطی،نقدهای جدی را وارد می دانیم و تذکر می دهیم اما از نظر ما یکی از شاخص های اصلی عقلانیت،اصلی وفرعی کردن مسائل است.لذا ایجاد فضای ناامیدی و مملؤ از یأس را امری جاهلانه و یا خیانتکارانه    می پنداریم. در آخر اعلام می داریم که این ملت راه خویش را با پیروی از چراغ ولایت یافته است و نخواهد گذاشت خاطره کوفه و کوفیان بار دیگر تکرار شود و گوش به فرمان رهبر و مقتدای خویش حاضر به جانبازی در هر میدانی می باشند. حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح            ورنه طوفان حوادث ببرد بنیادت                                                                والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته
  • محمد طاهری
۰۵
ارديبهشت
۹۱
نشریه دانشجویی رویش     آزادی اندیشه، بدون قِر نمی شه...     ضلع سوم پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران یعنی اخراجی ها نوروز امسال اکران شد و توانست عنوان پرفروش ترین فیلم اکران شده در نوروز را نیز به دست آورد. اخراجی ها 3 که در زمان حال به سر می برد، با به نمایش درآوردنِ برخی هنجار ها و هنجار شکنی های جامعه، تحوّل رو به رشدی را در فضای سیاسی سینمای کشور ایجاد کرد. انتخابات از آنجایی محور اصلی فیلم قرار می گیرد که تجلی گاه افکار و عملکرد های مختلفی می باشد و در این میان سوژه های جذابی را برای به چالش کشیدن برخی ارزش های موجود در جامعه ایجاد می کند. حاجی گرینف که تا دیروز با گزینش، سرزنش و عملکرد های مغرضانه ی خود سعی بر نشان دادن چهره ای انقلابی و مخلص داشت و در دوران اسارت، تهی بودن اعتقاد و اندیشه ی وی نمایان شده بود، امروز نیز با مستمسک قرار دادن اسلام و خصوصاً گذشته ی جبهه و اسارت خویش، با قرار دادن رنگ قرمز به عنوان نماد خود، وارد جریان انتخابات می شود و برای جلب رضایت مردم، دست به کارهایی می زند که تا دیروز آن ها را منکراتی می خواند. در مقابل -به لفظ خودِ فیلم مهندس دکتر دبّاغ- نمادِ رنگِ آبی قرار دارد که در زمان های حساس انقلاب و نظام، مشغول به خوش­گذرانی های خویش بوده است و امروز با زیر سؤال بردن جنگ، سعی بر ایجاد یک فضای جدید با برچسب روشنفکری دارد. همسرش که همیشه در کنار وی قرار دارد و دباغ از او خط می گیرد با شعار برابری زن و مرد و نیز شعارهای شبه روشن فکری (چون آزادی اندیشه، بدون قِر نمی شه) موج تبلیغاتی آبی ها را تقویت می کند. در این میان، جانبازی را می بینیم که بیش از همه به بطلان آن ها واقف است و با دیدن همه ی این اقدامات ریاکارانه و کشیده شدن دخترش به دام این وعده های دروغین، حالش وخیم و راهی بیمارستان می شود؛ آمبولانس در مسیر به علت جنگ تبلیغاتی آبی ها و قرمز ها متوقف شده و حال جانباز، بد و بد تر می شود و مردم غافلانه مشغولِ بازی نو اندیشی خویشند. در کنار حجم سنگین تبلیغات این دو نامزد، سیّدِ انقلابی که با دیدن ورود نا اهلان به عرصه ی سیاست احساس وظیفه می کند، در حالی وارد صحنه ی انتخابات می شود که سابقه ی درخشان و مردمی بودن او دل مردم مستضعف و انسان های خدوم و مخلص را شاد می کند و زمانی که مجری تلویزیون از او در موردِ انتخاب نکردن رنگی برای خود سؤال می کند، در جوابی عاقلانه و تأمل برانگیز می گوید:« من برای یک رنگ کردن آمدم نه برای ایجاد رنگی دیگر.» و امّا در این میان واکنش ها و برخورد ها در مقابل این فیلم نیز جالب و قابل تأمل بودند. کسانی که تا دیروز شعارِ «آزادی بیان»، «زنده باد مخالف من» و «هنر برای هنر و نه چیز دیگری» را سر می دادند و دیگران را به داشتن تفکراتی «متحجّرانه» و «مخالف آزادی» متهم می کردند، امروز با دیدن موفّقیّت چنین فیلم ارزشی که تمامی معادلات از پیش­ساخته ی آن ها را در زمینه ی سینمای نو اندیشِ بی مبنا، بر هم زد، با روی آوردن به اعمالی که خلاف همه ادّعاهایشان بود، قصد ضربه زدن به این فیلم را داشتند. آن ها ابتدا با تبلیغات گسترده از مردم خواستند که دیدن این فیلم را تحریم کنند. پس از نتیجه نگرفتن از این طرح، با فیلم برداری بی کیفیت از روی پرده سینما و قرار دادن فیلم بر روی سایت های اینترنتی خودشان سعی بر کاهش دادن بینندگان این اثر داشتند... امّا از آن جا که اندیشه در هیچ قالبی محدود نمی شود، فیلم به هدفِ اصلی خودش که نه فروش بیشتر بلکه انتشار پیام و مفهومِ خود است، خواهد رسید. امید که یاد آن تک سوارانِ عرصه ی عشّاق که بی هیچ ادّعایی تا عرشِ معشوق خود بال گشودند از بین نرود. تا... به قول شهید تا نکند شیطان های کوچک با «خون» اینان «خان» شوند. تا نکند «جان مایه ها» برای «بی مایه های دون» سرمایه و مقام شوند. تا نکند زمینِ «خون رنگ» به تسخیر هواداران «نیرنگ» در آید. تا نکند «خون کفنان» در غربت بمیرند تا «خویش باوران غرب» کام گیرند. شهید رجب بیگی: خدایا چه کنیم... باید شهید شویم تا آینده بماند و باید بمانیم تا آینده شهید نشود و عجب دردیست..
  • محمد طاهری
۰۵
ارديبهشت
۹۱
نشریه دانشجویی رویش     آزادی اندیشه، بدون قِر نمی شه...     ضلع سوم پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران یعنی اخراجی ها نوروز امسال اکران شد و توانست عنوان پرفروش ترین فیلم اکران شده در نوروز را نیز به دست آورد. اخراجی ها 3 که در زمان حال به سر می برد، با به نمایش درآوردنِ برخی هنجار ها و هنجار شکنی های جامعه، تحوّل رو به رشدی را در فضای سیاسی سینمای کشور ایجاد کرد. انتخابات از آنجایی محور اصلی فیلم قرار می گیرد که تجلی گاه افکار و عملکرد های مختلفی می باشد و در این میان سوژه های جذابی را برای به چالش کشیدن برخی ارزش های موجود در جامعه ایجاد می کند. حاجی گرینف که تا دیروز با گزینش، سرزنش و عملکرد های مغرضانه ی خود سعی بر نشان دادن چهره ای انقلابی و مخلص داشت و در دوران اسارت، تهی بودن اعتقاد و اندیشه ی وی نمایان شده بود، امروز نیز با مستمسک قرار دادن اسلام و خصوصاً گذشته ی جبهه و اسارت خویش، با قرار دادن رنگ قرمز به عنوان نماد خود، وارد جریان انتخابات می شود و برای جلب رضایت مردم، دست به کارهایی می زند که تا دیروز آن ها را منکراتی می خواند. در مقابل -به لفظ خودِ فیلم مهندس دکتر دبّاغ- نمادِ رنگِ آبی قرار دارد که در زمان های حساس انقلاب و نظام، مشغول به خوش­گذرانی های خویش بوده است و امروز با زیر سؤال بردن جنگ، سعی بر ایجاد یک فضای جدید با برچسب روشنفکری دارد. همسرش که همیشه در کنار وی قرار دارد و دباغ از او خط می گیرد با شعار برابری زن و مرد و نیز شعارهای شبه روشن فکری (چون آزادی اندیشه، بدون قِر نمی شه) موج تبلیغاتی آبی ها را تقویت می کند. در این میان، جانبازی را می بینیم که بیش از همه به بطلان آن ها واقف است و با دیدن همه ی این اقدامات ریاکارانه و کشیده شدن دخترش به دام این وعده های دروغین، حالش وخیم و راهی بیمارستان می شود؛ آمبولانس در مسیر به علت جنگ تبلیغاتی آبی ها و قرمز ها متوقف شده و حال جانباز، بد و بد تر می شود و مردم غافلانه مشغولِ بازی نو اندیشی خویشند. در کنار حجم سنگین تبلیغات این دو نامزد، سیّدِ انقلابی که با دیدن ورود نا اهلان به عرصه ی سیاست احساس وظیفه می کند، در حالی وارد صحنه ی انتخابات می شود که سابقه ی درخشان و مردمی بودن او دل مردم مستضعف و انسان های خدوم و مخلص را شاد می کند و زمانی که مجری تلویزیون از او در موردِ انتخاب نکردن رنگی برای خود سؤال می کند، در جوابی عاقلانه و تأمل برانگیز می گوید:« من برای یک رنگ کردن آمدم نه برای ایجاد رنگی دیگر.» و امّا در این میان واکنش ها و برخورد ها در مقابل این فیلم نیز جالب و قابل تأمل بودند. کسانی که تا دیروز شعارِ «آزادی بیان»، «زنده باد مخالف من» و «هنر برای هنر و نه چیز دیگری» را سر می دادند و دیگران را به داشتن تفکراتی «متحجّرانه» و «مخالف آزادی» متهم می کردند، امروز با دیدن موفّقیّت چنین فیلم ارزشی که تمامی معادلات از پیش­ساخته ی آن ها را در زمینه ی سینمای نو اندیشِ بی مبنا، بر هم زد، با روی آوردن به اعمالی که خلاف همه ادّعاهایشان بود، قصد ضربه زدن به این فیلم را داشتند. آن ها ابتدا با تبلیغات گسترده از مردم خواستند که دیدن این فیلم را تحریم کنند. پس از نتیجه نگرفتن از این طرح، با فیلم برداری بی کیفیت از روی پرده سینما و قرار دادن فیلم بر روی سایت های اینترنتی خودشان سعی بر کاهش دادن بینندگان این اثر داشتند... امّا از آن جا که اندیشه در هیچ قالبی محدود نمی شود، فیلم به هدفِ اصلی خودش که نه فروش بیشتر بلکه انتشار پیام و مفهومِ خود است، خواهد رسید. امید که یاد آن تک سوارانِ عرصه ی عشّاق که بی هیچ ادّعایی تا عرشِ معشوق خود بال گشودند از بین نرود. تا... به قول شهید تا نکند شیطان های کوچک با «خون» اینان «خان» شوند. تا نکند «جان مایه ها» برای «بی مایه های دون» سرمایه و مقام شوند. تا نکند زمینِ «خون رنگ» به تسخیر هواداران «نیرنگ» در آید. تا نکند «خون کفنان» در غربت بمیرند تا «خویش باوران غرب» کام گیرند. شهید رجب بیگی: خدایا چه کنیم... باید شهید شویم تا آینده بماند و باید بمانیم تا آینده شهید نشود و عجب دردیست..
  • محمد طاهری
۰۵
ارديبهشت
۹۱
نشریه دانشجویی رویش     آزادی اندیشه، بدون قِر نمی شه...     ضلع سوم پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران یعنی اخراجی ها نوروز امسال اکران شد و توانست عنوان پرفروش ترین فیلم اکران شده در نوروز را نیز به دست آورد. اخراجی ها 3 که در زمان حال به سر می برد، با به نمایش درآوردنِ برخی هنجار ها و هنجار شکنی های جامعه، تحوّل رو به رشدی را در فضای سیاسی سینمای کشور ایجاد کرد. انتخابات از آنجایی محور اصلی فیلم قرار می گیرد که تجلی گاه افکار و عملکرد های مختلفی می باشد و در این میان سوژه های جذابی را برای به چالش کشیدن برخی ارزش های موجود در جامعه ایجاد می کند. حاجی گرینف که تا دیروز با گزینش، سرزنش و عملکرد های مغرضانه ی خود سعی بر نشان دادن چهره ای انقلابی و مخلص داشت و در دوران اسارت، تهی بودن اعتقاد و اندیشه ی وی نمایان شده بود، امروز نیز با مستمسک قرار دادن اسلام و خصوصاً گذشته ی جبهه و اسارت خویش، با قرار دادن رنگ قرمز به عنوان نماد خود، وارد جریان انتخابات می شود و برای جلب رضایت مردم، دست به کارهایی می زند که تا دیروز آن ها را منکراتی می خواند. در مقابل -به لفظ خودِ فیلم مهندس دکتر دبّاغ- نمادِ رنگِ آبی قرار دارد که در زمان های حساس انقلاب و نظام، مشغول به خوش­گذرانی های خویش بوده است و امروز با زیر سؤال بردن جنگ، سعی بر ایجاد یک فضای جدید با برچسب روشنفکری دارد. همسرش که همیشه در کنار وی قرار دارد و دباغ از او خط می گیرد با شعار برابری زن و مرد و نیز شعارهای شبه روشن فکری (چون آزادی اندیشه، بدون قِر نمی شه) موج تبلیغاتی آبی ها را تقویت می کند. در این میان، جانبازی را می بینیم که بیش از همه به بطلان آن ها واقف است و با دیدن همه ی این اقدامات ریاکارانه و کشیده شدن دخترش به دام این وعده های دروغین، حالش وخیم و راهی بیمارستان می شود؛ آمبولانس در مسیر به علت جنگ تبلیغاتی آبی ها و قرمز ها متوقف شده و حال جانباز، بد و بد تر می شود و مردم غافلانه مشغولِ بازی نو اندیشی خویشند. در کنار حجم سنگین تبلیغات این دو نامزد، سیّدِ انقلابی که با دیدن ورود نا اهلان به عرصه ی سیاست احساس وظیفه می کند، در حالی وارد صحنه ی انتخابات می شود که سابقه ی درخشان و مردمی بودن او دل مردم مستضعف و انسان های خدوم و مخلص را شاد می کند و زمانی که مجری تلویزیون از او در موردِ انتخاب نکردن رنگی برای خود سؤال می کند، در جوابی عاقلانه و تأمل برانگیز می گوید:« من برای یک رنگ کردن آمدم نه برای ایجاد رنگی دیگر.» و امّا در این میان واکنش ها و برخورد ها در مقابل این فیلم نیز جالب و قابل تأمل بودند. کسانی که تا دیروز شعارِ «آزادی بیان»، «زنده باد مخالف من» و «هنر برای هنر و نه چیز دیگری» را سر می دادند و دیگران را به داشتن تفکراتی «متحجّرانه» و «مخالف آزادی» متهم می کردند، امروز با دیدن موفّقیّت چنین فیلم ارزشی که تمامی معادلات از پیش­ساخته ی آن ها را در زمینه ی سینمای نو اندیشِ بی مبنا، بر هم زد، با روی آوردن به اعمالی که خلاف همه ادّعاهایشان بود، قصد ضربه زدن به این فیلم را داشتند. آن ها ابتدا با تبلیغات گسترده از مردم خواستند که دیدن این فیلم را تحریم کنند. پس از نتیجه نگرفتن از این طرح، با فیلم برداری بی کیفیت از روی پرده سینما و قرار دادن فیلم بر روی سایت های اینترنتی خودشان سعی بر کاهش دادن بینندگان این اثر داشتند... امّا از آن جا که اندیشه در هیچ قالبی محدود نمی شود، فیلم به هدفِ اصلی خودش که نه فروش بیشتر بلکه انتشار پیام و مفهومِ خود است، خواهد رسید. امید که یاد آن تک سوارانِ عرصه ی عشّاق که بی هیچ ادّعایی تا عرشِ معشوق خود بال گشودند از بین نرود. تا... به قول شهید تا نکند شیطان های کوچک با «خون» اینان «خان» شوند. تا نکند «جان مایه ها» برای «بی مایه های دون» سرمایه و مقام شوند. تا نکند زمینِ «خون رنگ» به تسخیر هواداران «نیرنگ» در آید. تا نکند «خون کفنان» در غربت بمیرند تا «خویش باوران غرب» کام گیرند. شهید رجب بیگی: خدایا چه کنیم... باید شهید شویم تا آینده بماند و باید بمانیم تا آینده شهید نشود و عجب دردیست..
  • محمد طاهری
۰۵
ارديبهشت
۹۱
نشریه دانشجویی رویش   و چه فاجعه ای است روشن فکر بی فکر... . دکتر شریعتی: چه فاجعه ای است که باطل به دستی عقل را شمشی ر می گیرد و به دستی شرع را سپر خویش . .....و چه فاجعه ای است آنجا که باطل اسب افسار گسیخته اش را بر روی شرافت، آزادی و استقلالت جولان دهد و آرام مطالباتت را مطالبه خویش سازد و تو آن را توهم خوانی! ...و چه فاجعه ای است ادعای فهمیدن در عین غفلت و چه فاجعه ای است روشن فکر بی فکر! امروز که بیش ترین حجم تهاجمات تبلیغاتی و اطلاعاتی را به سوی آرمان ها و اهداف ما روانه کرده اند و قلب ها و اذهان ما را هدف تیر زهر آلود افکار التقاطیشان قرار داده اند، عده ای با ادعای روشن فکری در داخل در ادبیاتشان از توطئه به عنوان توهّم یاد می کنند. در جریان انتخابات سال 88 که برهه ای حساس در انقلاب ما به شمار می رود، شاهد به حرکت درآمدن و پویا شدن تمام معاندانی بودیم که در طمع خام افتاده بودند و درصدد به واقعیت رساندن اضغاث احلام خویش بودند. سلطنت طلب ها، انجمن های پادشاهی، سازمان مجاهدین خلق، نهضت آزادی و جبهه ملی از یک سو و دشمنان دیرینه قسم خورده مان چون آمریکا، اسرائیل، انگلیس و دیگر ایادیشان  از دیگر سمت و از سوی دیگر اپوزسیون خارج نشین و روشن فکران داخلی، همه و همه با اختلاف نظرهای فراوان حول محور توهّم برای ضربه زدن به نظام جمع شده بودند.   درست 6 ماه قبل از انتخابات سال 88، شبکه BBC فارسی که قرار بود سال 2012 شروع به کار کند، راه اندازی می شود. رابرت مک ماهون (ROBERT McMahon ) تحلیgگر شورای روابط خارجی آمریکا در     مقاله ای که در نشریه آمریکایی فارین سرویس ژورنال منتشر شد می گوید:« شبکه ماهواره ای فارسی VOA در رادیو فردا که به صورت 24 ساعته فعالیت می کنند علاوه بر سرویس های اصلی رادیویی و تلویزیونی محتوای وسیعی را از طریق سایت های اینترنتی منتشر می کنند.» ماهون در ادامه می افزاید:« هرچند کمیته نظارت بر رسانه های خارجی آمریکا BBG مرتباً بر نقش خود در حفاظت از استقلال خود تأکیید می کند اما BBG فرهنگ و ارزش های آمریکایی را ه به بهانه ترویج دموکراسی گسترش می دهد.» وزیر امور خارجه آمریکا بیان می کند که به سبب کمک های مالی به توییتر Twitter بود که این مجموعه، تعطیلاتی را که می خواست برای تعمیرات انجام دهد به تعویق انداخت و هزاران مصداق دیگر از این جنگ تمام عیار باطل، که مجال طرح آن ها نیست. در این بین رشد و پیشرفت نظام جمهوری اسلامی امری غیر قابل انکار است.اما به فرموده امیرالمؤمنین علی (ع) که می فرماید:«کسی که به وسیله کلام باطل بسیار به مجادله و گفت و گو بپردازد، نابینایی اش در برابر حق پیوسته است»؛ کسانی هستند که در برابر حقایق نابینا شده اند. به عنوان نمونه، در حالی که امروزه جامعه علمی ما در بیشترین تحریم های علمی به سر می برد و عده ای سعی بر ایجاد فضای ناامیدی دارند، براساس آمار منتشر شده در مجله های معتبر وابسته به سازمان های علمی، میزان رشد علمی کشورمان بیش از 11 برابر متوسط جهانی است. امروز باید بدخواهان دست از لجاجت آگاهانه شان بردارند و با خود زمزمه کنند که ایمان، نیرو و نیرومند می سازد تا شاید فراموششان نشود. و از آن جا که « ولینصرن الله من ینصره»، یقیناً خداوند منّان ما را یاری خواهد کرد. امید که غروب جهالت با طلوع خورشید معرفت از بین برود و عدالت علی (ع) بار دیگر  بدرخشد و عالم گیر شود. آرمان خواهی انسان مستلزم صبر بر رنج هاست. پس ای برادر خوبم برای جانبازی در راه آرمان ها یاد بگیر که دراین سیاره ی رنج، صبورترین انسان ها باشی. سید مرتضی آوینی
  • محمد طاهری
۰۵
ارديبهشت
۹۱
نشریه دانشجویی رویش   و چه فاجعه ای است روشن فکر بی فکر... . دکتر شریعتی: چه فاجعه ای است که باطل به دستی عقل را شمشی ر می گیرد و به دستی شرع را سپر خویش . .....و چه فاجعه ای است آنجا که باطل اسب افسار گسیخته اش را بر روی شرافت، آزادی و استقلالت جولان دهد و آرام مطالباتت را مطالبه خویش سازد و تو آن را توهم خوانی! ...و چه فاجعه ای است ادعای فهمیدن در عین غفلت و چه فاجعه ای است روشن فکر بی فکر! امروز که بیش ترین حجم تهاجمات تبلیغاتی و اطلاعاتی را به سوی آرمان ها و اهداف ما روانه کرده اند و قلب ها و اذهان ما را هدف تیر زهر آلود افکار التقاطیشان قرار داده اند، عده ای با ادعای روشن فکری در داخل در ادبیاتشان از توطئه به عنوان توهّم یاد می کنند. در جریان انتخابات سال 88 که برهه ای حساس در انقلاب ما به شمار می رود، شاهد به حرکت درآمدن و پویا شدن تمام معاندانی بودیم که در طمع خام افتاده بودند و درصدد به واقعیت رساندن اضغاث احلام خویش بودند. سلطنت طلب ها، انجمن های پادشاهی، سازمان مجاهدین خلق، نهضت آزادی و جبهه ملی از یک سو و دشمنان دیرینه قسم خورده مان چون آمریکا، اسرائیل، انگلیس و دیگر ایادیشان  از دیگر سمت و از سوی دیگر اپوزسیون خارج نشین و روشن فکران داخلی، همه و همه با اختلاف نظرهای فراوان حول محور توهّم برای ضربه زدن به نظام جمع شده بودند.   درست 6 ماه قبل از انتخابات سال 88، شبکه BBC فارسی که قرار بود سال 2012 شروع به کار کند، راه اندازی می شود. رابرت مک ماهون (ROBERT McMahon ) تحلیgگر شورای روابط خارجی آمریکا در     مقاله ای که در نشریه آمریکایی فارین سرویس ژورنال منتشر شد می گوید:« شبکه ماهواره ای فارسی VOA در رادیو فردا که به صورت 24 ساعته فعالیت می کنند علاوه بر سرویس های اصلی رادیویی و تلویزیونی محتوای وسیعی را از طریق سایت های اینترنتی منتشر می کنند.» ماهون در ادامه می افزاید:« هرچند کمیته نظارت بر رسانه های خارجی آمریکا BBG مرتباً بر نقش خود در حفاظت از استقلال خود تأکیید می کند اما BBG فرهنگ و ارزش های آمریکایی را ه به بهانه ترویج دموکراسی گسترش می دهد.» وزیر امور خارجه آمریکا بیان می کند که به سبب کمک های مالی به توییتر Twitter بود که این مجموعه، تعطیلاتی را که می خواست برای تعمیرات انجام دهد به تعویق انداخت و هزاران مصداق دیگر از این جنگ تمام عیار باطل، که مجال طرح آن ها نیست. در این بین رشد و پیشرفت نظام جمهوری اسلامی امری غیر قابل انکار است.اما به فرموده امیرالمؤمنین علی (ع) که می فرماید:«کسی که به وسیله کلام باطل بسیار به مجادله و گفت و گو بپردازد، نابینایی اش در برابر حق پیوسته است»؛ کسانی هستند که در برابر حقایق نابینا شده اند. به عنوان نمونه، در حالی که امروزه جامعه علمی ما در بیشترین تحریم های علمی به سر می برد و عده ای سعی بر ایجاد فضای ناامیدی دارند، براساس آمار منتشر شده در مجله های معتبر وابسته به سازمان های علمی، میزان رشد علمی کشورمان بیش از 11 برابر متوسط جهانی است. امروز باید بدخواهان دست از لجاجت آگاهانه شان بردارند و با خود زمزمه کنند که ایمان، نیرو و نیرومند می سازد تا شاید فراموششان نشود. و از آن جا که « ولینصرن الله من ینصره»، یقیناً خداوند منّان ما را یاری خواهد کرد. امید که غروب جهالت با طلوع خورشید معرفت از بین برود و عدالت علی (ع) بار دیگر  بدرخشد و عالم گیر شود. آرمان خواهی انسان مستلزم صبر بر رنج هاست. پس ای برادر خوبم برای جانبازی در راه آرمان ها یاد بگیر که دراین سیاره ی رنج، صبورترین انسان ها باشی. سید مرتضی آوینی
  • محمد طاهری
۰۵
ارديبهشت
۹۱
نشریه دانشجویی رویش   و چه فاجعه ای است روشن فکر بی فکر... . دکتر شریعتی: چه فاجعه ای است که باطل به دستی عقل را شمشی ر می گیرد و به دستی شرع را سپر خویش . .....و چه فاجعه ای است آنجا که باطل اسب افسار گسیخته اش را بر روی شرافت، آزادی و استقلالت جولان دهد و آرام مطالباتت را مطالبه خویش سازد و تو آن را توهم خوانی! ...و چه فاجعه ای است ادعای فهمیدن در عین غفلت و چه فاجعه ای است روشن فکر بی فکر! امروز که بیش ترین حجم تهاجمات تبلیغاتی و اطلاعاتی را به سوی آرمان ها و اهداف ما روانه کرده اند و قلب ها و اذهان ما را هدف تیر زهر آلود افکار التقاطیشان قرار داده اند، عده ای با ادعای روشن فکری در داخل در ادبیاتشان از توطئه به عنوان توهّم یاد می کنند. در جریان انتخابات سال 88 که برهه ای حساس در انقلاب ما به شمار می رود، شاهد به حرکت درآمدن و پویا شدن تمام معاندانی بودیم که در طمع خام افتاده بودند و درصدد به واقعیت رساندن اضغاث احلام خویش بودند. سلطنت طلب ها، انجمن های پادشاهی، سازمان مجاهدین خلق، نهضت آزادی و جبهه ملی از یک سو و دشمنان دیرینه قسم خورده مان چون آمریکا، اسرائیل، انگلیس و دیگر ایادیشان  از دیگر سمت و از سوی دیگر اپوزسیون خارج نشین و روشن فکران داخلی، همه و همه با اختلاف نظرهای فراوان حول محور توهّم برای ضربه زدن به نظام جمع شده بودند.   درست 6 ماه قبل از انتخابات سال 88، شبکه BBC فارسی که قرار بود سال 2012 شروع به کار کند، راه اندازی می شود. رابرت مک ماهون (ROBERT McMahon ) تحلیgگر شورای روابط خارجی آمریکا در     مقاله ای که در نشریه آمریکایی فارین سرویس ژورنال منتشر شد می گوید:« شبکه ماهواره ای فارسی VOA در رادیو فردا که به صورت 24 ساعته فعالیت می کنند علاوه بر سرویس های اصلی رادیویی و تلویزیونی محتوای وسیعی را از طریق سایت های اینترنتی منتشر می کنند.» ماهون در ادامه می افزاید:« هرچند کمیته نظارت بر رسانه های خارجی آمریکا BBG مرتباً بر نقش خود در حفاظت از استقلال خود تأکیید می کند اما BBG فرهنگ و ارزش های آمریکایی را ه به بهانه ترویج دموکراسی گسترش می دهد.» وزیر امور خارجه آمریکا بیان می کند که به سبب کمک های مالی به توییتر Twitter بود که این مجموعه، تعطیلاتی را که می خواست برای تعمیرات انجام دهد به تعویق انداخت و هزاران مصداق دیگر از این جنگ تمام عیار باطل، که مجال طرح آن ها نیست. در این بین رشد و پیشرفت نظام جمهوری اسلامی امری غیر قابل انکار است.اما به فرموده امیرالمؤمنین علی (ع) که می فرماید:«کسی که به وسیله کلام باطل بسیار به مجادله و گفت و گو بپردازد، نابینایی اش در برابر حق پیوسته است»؛ کسانی هستند که در برابر حقایق نابینا شده اند. به عنوان نمونه، در حالی که امروزه جامعه علمی ما در بیشترین تحریم های علمی به سر می برد و عده ای سعی بر ایجاد فضای ناامیدی دارند، براساس آمار منتشر شده در مجله های معتبر وابسته به سازمان های علمی، میزان رشد علمی کشورمان بیش از 11 برابر متوسط جهانی است. امروز باید بدخواهان دست از لجاجت آگاهانه شان بردارند و با خود زمزمه کنند که ایمان، نیرو و نیرومند می سازد تا شاید فراموششان نشود. و از آن جا که « ولینصرن الله من ینصره»، یقیناً خداوند منّان ما را یاری خواهد کرد. امید که غروب جهالت با طلوع خورشید معرفت از بین برود و عدالت علی (ع) بار دیگر  بدرخشد و عالم گیر شود. آرمان خواهی انسان مستلزم صبر بر رنج هاست. پس ای برادر خوبم برای جانبازی در راه آرمان ها یاد بگیر که دراین سیاره ی رنج، صبورترین انسان ها باشی. سید مرتضی آوینی
  • محمد طاهری