به دشمن توجه داشته باشیم اما از او نترسیم و با صدای بلند دردهای مردم را فریاد بزنیم.
للباقی
دشمن، کلمه پربسامدی در ادبیات حکمرانی ایران است؛ هر کسی اندک توجهی به ساختار سیاسی نظام و مختصات واقعی آن در پهنه بین المللی داشته باشد تصدیق می کند که دشمن، نه یک توهم توطئه بلکه یک واقعیت انکارناپذیر کشور است. آن چنان دشمن در این سال ها تهدید جدی بوده است که همیشه در زمره کلان مسئله های کشور، یاد شده است؛ دشمن، این سال ها در کنار استقلال، آزادی و عدالت، پر وزن بوده و پر تکرار.
نیک می دانیم در منظومه تفکر انقلاب اسلامی، مردم نقش اساسی و پایه ای دارند و حکمرانان زمینه حاکم بودن مردم و خواست آنان را فراهم می آورند؛ در این منظومه، عدالت برای مردم است؛ آزادی برای مردم است؛ رفاه برای مردم است؛ امنیت برای مردم است؛ در این منظومه، اشرافیتِ یک طبقه، ضد ارزش است؛ عدالت برای یک طبقه، رفاه برای یک طبقه، امنیت برای یک طبقه، آزادی برای یک طبقه ضد ارزش است؛ بلکه همه این ها برای همه مردم است.
دوگانه های جعلی چون امنیت-آزادی دوگانه های موهومی است که جایگاه مردم را نشانه می گیرد؛ ذبح امنیت برای آزادی و ذبح آزادی برای امنیت هر دو گناهی نابخشودنی است که اول از همه توده مردم در آن آسیب می بینند؛ حال آن که اگر دستگاه ها درست به وظیفه شان عمل کنند هم امنیت مردم حاصل می شود هم آزادی شان! و این دوگانه اساساً، مسئله مردم نیست!
از این دو گانه مهمل تر، دوگانه دشمن-مردم است! عده ای می گویند حرف و درد مردم را نزنید چون دشمن سوء استفاده می کند!! نقدهای مردم را بیان نکنید چون دشمن، سواری می گیرد!! و به بیان ساده تر چون دشمن داریم حرف های اساسی را ببریم در جمع های خصوصی و نخبگانی که دشمن نشنود و کافر نبیند!
نتیجه این رویکرد خطرناک، نشنیدن دردهای مردم از بخش های مختلف حاکمیت است و این یعنی شکاف بین مردم و حاکمیت.
حال آن که وقتی با دقت روی این موضوع تأمل می کنیم می بینیم که اساساً دوگانه دشمن- مردم جز برای برخی مسئولانِ مسئولیت گریز در بعضی دستگاه ها، هیچ وجاهتی ندارد! پرواضح این که اگر نقدها و دردهای مردم را بیان کنیم، رسانه های دشمن آن را پوشش می دهند و سواری می گیرند؛ اما آیا جبهه دشمن و خواست دشمن فقط در همین پوشش و سواری، خلاصه می شود؟! خیر! بیش از آن که پوشش و سواری مهم باشد، بازی نخوردن در پازل و نقشه دشمن مهم است؛ این که رهبری معظم دائماً بر صف بندی با دشمن تأکید می کنند درست به این معنا ست که با ساده لوحی و قشری اندیشی، در پازل دشمن تعریف نشوید و خواست آنان را پیگیری نکنید. این به معنای صحبت نکردن از دردها و نقدها و دلخوری های مردم از ترس پوشش دادن دشمن نیست!
درست برعکس باید در بخش های مختلف حاکمیت و توسط افراد امینِ حاکمیت، دردها و نقدها و دلخوری های مردم عیان و شفاف مطرح شود که مردم پژواک صدای خودشان را از زبان حکمرانان شان بشنوند و نه از رسانه های دشمن.
حوزه های علمیه، نهادهای حاکمیتی، ائمه جمعه و قشر دلسوز و دغدغه مند انقلابی، باید به جای توجیه گری-که هیچ سودی ندارد و دلزدگی ها را بیشتر می کند- حرف های مردم را علناً فریاد بزنند و از آن سو با زیرکی تمام با دشمن مرزبندی کنند.
به دشمن توجه داشته باشیم اما از او نترسیم و با صدای بلند دردهای مردم را فریاد بزنیم که إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفًا
للحق