رندان خاموش

للباقی

اصلِ قصه من با تو با "إسمع و إفهم" تازه شروع می شود ... .

ر.خ

بعدالتحریر: هیچ وقت مایل نبوده ام نوشته هایم را در جاهایی منتشر کنم که مخاطبش بی آن که نیت کرده باشد مطالب م را بخواند. البته مطالب عمومی را در فضاهایی چون اینستاگرام و ... می گذارم اما مطالب دل نوشته ام حرمت دیگری دارند ... .

للحق

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۴ مطلب در تیر ۱۴۰۰ ثبت شده است

۳۱
تیر
۰۰

للباقی

 

من شب ها را زیر آسمان، صبح می کنم؛ چشم م به بی کرانگی آسمان سیاه شب بسته می شود و ستاره ها و ماه و سیاهی آرام شب، همدم همه دردها و فکرها و حال های خوش من اند. 

در روزگاری که آسمان را گم کرده ایم من به آن خیره شده ام و هر شب و هر صبح با او دمخورم تا شاید مرا مثل خودش کند. 

آسمان را مدیون حیات خانه ام!

 

للحق

  • محمد طاهری
۲۶
تیر
۰۰

للباقی

 

بین من و آنکه دوستش می دارم 

فقط یک `دنیا`

فاصله است ... .

 

للحق

  • محمد طاهری
۲۶
تیر
۰۰

للباقی

 

`حیف است کسی مثل شما زیر خاک برود!` سخن حقی ست که حتی به زبان نماینده صدام هم آمد! کسی که #امام مغز متفکر جهان اسلامش خواند و استادش سید ابوالقاسم خویی، درباره ش گفت: اگر در غرب بود، برایش چه ها که نمی کردند!

#سیدمحمدباقر_صدر که با بلوغ، مجتهد می شود و اولین کتابش را در دوازده سالگی تألیف می کند و کتب مشهور #فلسفتنا و #اقتصادنا را در حدود بیست و پنج سالگی می نویسد و به قول مرحوم دکتر #شریعتی هم فهم زمان ما را دارد و هم درد زمانه ما را حس می کند و هم با زبان مردم حرف می زند، بدون شک یک #نابغه است. به گمانم نابغه ها آدم های عصر فردا هستند که مأمور به راهی کردن آدم های عصر امروز اند؛ می سوزند و غالباً قربانی جهالت و دنائت منفعت پرستان امروز می شوند. 

#کتاب_نا کتابی مختصر و متفاوت از شهید رابع است که وجه های خصوصی و خانوادگی او را در کنار وجه علمی و سیاسی ش نشان می دهد؛ نویسنده گاهی به اشارت از مهم ترین معضلات و چالش های فکری و سیاسی زمانه او می گذرد و توقف نمی کند اما به گمانم به توصیه خود او که می گفت بیش از مطالعه، باید فکر کرد، این چالش ها و معضلات باید امروز دقیق مورد فکر و تأمل عالمانه قرار گیرند؛ در کتاب بعد از نشان دادن عمق علاقه و محبت سیدمحمدباقر صدر به پسرعمو و برادر خانمش #امام_موسی_صدر، از یک اختلاف نظر این دو نابغه می گوید و سریع می گذرد: امام موسی صدر به دنبال احیای رهبری دینی بود و سیدمحمدباقر صدر به دنبال ساماندهی مرجعیت. با وجود اشتراک های بسیار، نقطه آغاز اولی، قرار گرفتن در کنار مردم و شناخت نیازها و کمک عملی آن ها از طریق مسئله های زندگیشان با آموزه های دینی است و دومی اصلاح حوزه و تصحیح روش های آموزشی و تربیت علمایی که برای نیازهای مردم حرف داشته باشند.

برای زمانه امروز بیش از همان دیگری نیازمند چنین نوابغی هستیم که آزاداندیشانه فکر کنند و طرح های نوآورانه برای زیستی مومنانه، دراندازند.

کاش نوابغ زیر خاک نمی رفتند! 

 

للحق

 

  • محمد طاهری
۲۴
تیر
۰۰

للباقی

 

خدایا می دانی که تو را دوست دارم و همه آنچه تو دوست می داری ... .

 

للحق

  • محمد طاهری
۲۳
تیر
۰۰

للباقی

 

پیشتر با این بیت خواجه خیلی مأنوس بودم:

`غنچه گو تنگ دل از کار فروبسته مباش

کز دم صبح مدد یابی و انفاس نسیم`

و گمان می کردم هیچ کار فروبسته ای نخواهد بود که با دم صبح و سحر گشوده نشود! 

امروز چنین باوری ندارم؛ دیروز ایمان نداشتم ظرفیتم پایین ست اما امروز ایمان دارم! ایمان دارم که گیر کارهای فروبسته مان، وجود کم ظرفیت خودمان ست که حضرت رب العالمین می خواهد این ظرفیت فزونی یابد. 

البته اگر دم صبح و سحر باعث افزایش ظرفیت شود و آدمی توقع حل شدن خلق الساعه ای گره های فروبسته ش نداشته باشد همچنان به این بیت مومنم!

 

للحق

  • محمد طاهری
۲۰
تیر
۰۰

للباقی

اولین باری ست که در آسمان یادداشت می نویسم! باارتفاع ترین یادداشتم؛ سی و دو هزار پا از زمین فاصله دارم اما نمی دانم به آسمان چه قدر نزدیک تر شده ام. در انتهای افق، تلاقی آسمان و زمین طیف رنگ های زیبایی ست که هلال نو ماه ذی الحجه هم کمی بالاتر از رنگ ها، زیبایی را دو چندان کرده؛ زمین، از نورهای مختلف پر شده و بی امان چشمک می زند و با همه جاذبه اش ما را به زمینی ماندن می کشاند. نمی دانم! شاید مادامی که جسم مادی داریم لیاقت آسمان را نداریم.
فکر می کنم به  چند میلیون قطعه این بوئینگ؛ ما به آن ها اعتماد کرده ایم و تا این حد از مسکن مان فاصله گرفته ایم!! سریع استغفراللهی غورت می دهم که ما به خدا اعتماد کرده ایم!! اما باز می دانم که العبد یدبر و الله یقدر! پس برمی گردم به اصل ماجرا؛ انسان بی نهایت طلب، اجسامی ساخته و به آن اعتماد کرده، که ریسک و عدم قطعیت جزء لاینفک آن ست؛ فاکتور آف سیفتی! را بلدم و می فهمم که در ساخت اجسام پرنده حتی با وجود مشکل وزن، اما رعایت می شود و هزاران قطعه و سامانه جایگزین درست کرده اند؛ اما فی الواقع  همه مسخرات آفریننده اصلی اند و در کار بشر البته خطا بسیار! فکر می کنم به این که اگر مرگم برسد همین بالا با چه وضعی به دیدار با خدا بروم؟ اما سریع یادم می آید که در امین الله با ذوق می خواندم `مشتاقة لفرحة لقائک`
بگذریم.
امروز خدمت استادم رسیدم و بابت همه الطافش تشکر کردم؛ یک کتاب خودم و کتاب دیگری به یادگار هدیه ش کردم و ابتدایش نوشتم: تقدیم به استاد عزیزم که برایم شأن پدری دارد... .
برای بچه ها شیرینی گرفتم؛ شیرینی اتمام خدمت سربازی؛ خدا را بابت این ۲۱ ماه بسیار سپاسگزارم؛ در پژوهشکده واقعا خدمت خوبی کردم.
این مرحله بحمدلله تمام شد و دارم در آسمان می روم برای شروع مرحله جدید دیگری.

`تا یار که را خواهد و میلش به که باشد`
✓رب ادخلنا مدخل صدق، و اخرجنا مخرج صدق، و ٱجعلنا من لندک سلطانا نصیرا✓
٪یا جوادالائمه ادرکنی٪

للحق

  • محمد طاهری
۲۰
تیر
۰۰

للباقی

 

گاهی من می خواهم اما `خواب` نمی گذارد!

 

بعد التحریر: در عالم خیال، قلب ها به هم راهی، شاه راهی اصلا کوره راهی دارند؟!

 

للحق

  • محمد طاهری
۱۸
تیر
۰۰

للباقی

سال ۹۵ سیدمحمد خاتمی طرحی را مطرح کرد تحت عنوان #آشتی_ملی. این تعبیر به زبان آقای خاتمی و برای آن مقطع زمانی، تعبیری مسرفانه بود. چرا که اولاً) اگر قهری بود قهر مردم نبود و دست بالا قهر حاکمیت با یک طیف اقلیت اصلاح طلب رادیکال بود که رسماً در مقابل خواست اکثریت مردم در انتخابات ۸۸ اردوکشی خیابانی کرده بودند. ثانیاً) مطرح کننده طرح، خود ذی نفع در ماجرا بود و شائبه تعارض منافع جدی.
این طرح در آن مقطع زمانی نه تنها از سمت توده مردم پیگیری نشد حتی با انتقادهایی از جریان اصلاحات هم روبه رو شد.
اما امروز ماجرا به نحو دیگری ست و گمانم این است که این تعبیر برای امروز و به زبان سید ابراهیم رئیسی نه تنها مسرفانه نیست بلکه به هنگام و به حق است. چرا که اولاً) امروز تنها یک طیف سیاسی اقلیت قهر نیستند بلکه بخشی از مردم به دلیل ناکارآمدی های این چندساله عمیقاً گله مندند. ثانیاً) امروز رئیسی در موضع قدرت ست و نه ضعف؛ و شائبه تعارض منافع شخصی برایش مطرح نیست.

آقای رئیسی درین چندساله نشان داده نگاهش جناحی و سیاسی نیست و برای پیشبرد مصالح کشور تنگ نظری پیشه ش نیست؛ از دعوت محکوم زندان رفته ای چون محمد قوچانی به جلسه رسانه ای قوه قضائیه تا برنامه خواستن از محکوم زندان رفته دیگری چون احمد زیدآبادی نشان می دهد از شنیدن صدای مخالف ابایی ندارد و بها می دهد.
امیدواریم این نگاه در کل بدنه دولت ساری و جاری شود تا با کارآمدی واقعی و استفاده از همه ظرفیت های کشور با هر سلیقه ای زمینه آشتی فراگیر ملی فراهم آید.

للحق

  • محمد طاهری
۱۸
تیر
۰۰

للباقی

 

حکماً برای فهمی عمیق تر از عالم معنا باید به ادب حضور متناسب با آن لایه از عالم رسید؛ و این دقیقاً به سبک زندگی ما برمی گردد. سبک زندگی مرسوم و معمول امروز، ادب حضور را برای همین دنیا هم گرفته چه برسد به لایه ای عمیق تر! 

ما آنچنان در تمامیت خواهی خودمان غرقیم که ادب حضور در محضر خودمان را هم فراموش کرده ایم. 

این روزها به خلوتی عمیق تر برای ادب حضور نیازمندم؛ شاید به قول خواجه: ٫فراغتی و کتابی و گوشه چمنی ...٫

 

للحق

  • محمد طاهری
۱۱
تیر
۰۰

للباقی

هرکس که دلی دارد یک مور نیازارد
کان مور هم از دلبر دارد اثری بر دل

خوبان و لطیفان، آن چنان مراقب اند که حتی یک مورچه هم از آنان آزرده نشود؛ چرا که آن مورچه را هم تجلی ای از دلبر حقیقی شان می دانند و ایمان دارند که اثری از محبوب شان در مور است.
این زمانه و آدمیانش، بیش از هر زمان دیگری "محبوب" شان را گم کرده اند؛ آدمیانی شده ایم به غایت خود خواه و خود پسند و خود حق پندار و خود بزرگ بین؛ وقتی چشم از آسمان گرفتیم و به خودمان خیره شدیم، دنیایمان آنچنان کوچک شد که گمان کردیم جا برای ما کم ست! و جای ما را دیگران می گیرند. این چنین شد که به آزار یکدیگر مداومت کردیم.
یا لطیف! مور که سهل ست ما آدمیانی که چنین بی رحمانه دل های همدیگر شکستیم و دل های یکدیگر آزرده ایم را خودت رحم کن.

للحق

  • محمد طاهری
۰۸
تیر
۰۰

للباقی

چه شیرین ست حس "اتحاد حبیب و محبوب".
بگذار چشمانم را ببندم و مزه مزه کنم ... .

للحق

  • محمد طاهری
۰۶
تیر
۰۰

به دشمن توجه داشته باشیم اما از او نترسیم و با صدای بلند دردهای مردم را فریاد بزنیم.

 

للباقی

دشمن، کلمه پربسامدی در ادبیات حکمرانی ایران است؛ هر کسی اندک توجهی به ساختار سیاسی نظام و مختصات واقعی آن در پهنه بین المللی داشته باشد تصدیق می کند که دشمن، نه یک توهم توطئه بلکه یک واقعیت انکارناپذیر کشور است. آن چنان دشمن در این سال ها تهدید جدی بوده است که همیشه در زمره کلان مسئله های کشور، یاد شده است؛ دشمن، این سال ها در کنار استقلال، آزادی و عدالت، پر وزن بوده و پر تکرار.

نیک می دانیم در منظومه تفکر انقلاب اسلامی، مردم نقش اساسی و پایه ای دارند و حکمرانان زمینه حاکم بودن مردم و خواست آنان را فراهم می آورند؛ در این منظومه، عدالت برای مردم است؛ آزادی برای مردم است؛ رفاه برای مردم است؛ امنیت برای مردم است؛ در این منظومه، اشرافیتِ یک طبقه، ضد ارزش است؛ عدالت برای یک طبقه، رفاه برای یک طبقه، امنیت برای یک طبقه، آزادی برای یک طبقه ضد ارزش است؛ بلکه همه این ها برای همه مردم است.

دوگانه های جعلی چون امنیت-آزادی دوگانه های موهومی است که جایگاه مردم را نشانه می گیرد؛ ذبح امنیت برای آزادی و ذبح آزادی برای امنیت هر دو گناهی نابخشودنی است که اول از همه توده مردم در آن آسیب می بینند؛ حال آن که اگر دستگاه ها درست به وظیفه شان عمل کنند هم امنیت مردم حاصل می شود هم آزادی شان! و این دوگانه اساساً، مسئله مردم نیست!

از این دو گانه مهمل تر، دوگانه دشمن-مردم است! عده ای می گویند حرف و درد مردم را نزنید چون دشمن سوء استفاده می کند!! نقدهای مردم را بیان نکنید چون دشمن، سواری می گیرد!! و به بیان ساده تر چون دشمن داریم حرف های اساسی را ببریم در جمع های خصوصی و نخبگانی که دشمن نشنود و کافر نبیند!

نتیجه این رویکرد خطرناک، نشنیدن دردهای مردم از بخش های مختلف حاکمیت است و این یعنی شکاف بین مردم و حاکمیت.

حال آن که وقتی با دقت روی این موضوع تأمل می کنیم می بینیم که اساساً دوگانه دشمن- مردم جز برای برخی مسئولانِ مسئولیت گریز در بعضی دستگاه ها، هیچ وجاهتی ندارد!  پرواضح این که اگر نقدها و دردهای مردم را بیان کنیم، رسانه های دشمن آن را پوشش می دهند و سواری می گیرند؛ اما آیا جبهه دشمن و خواست دشمن فقط در همین پوشش و سواری، خلاصه می شود؟! خیر! بیش از آن که پوشش و سواری مهم باشد، بازی نخوردن در پازل و نقشه دشمن مهم است؛ این که رهبری معظم دائماً بر صف بندی با دشمن تأکید می کنند درست به این معنا ست که با ساده لوحی و قشری اندیشی، در پازل دشمن تعریف نشوید و خواست آنان را پیگیری نکنید. این به معنای صحبت نکردن از دردها و نقدها و دلخوری های مردم از ترس پوشش دادن دشمن نیست!

درست برعکس باید در بخش های مختلف حاکمیت و توسط افراد امینِ حاکمیت، دردها و نقدها و دلخوری های مردم عیان و شفاف مطرح شود که مردم پژواک صدای خودشان را از زبان حکمرانان شان بشنوند و نه از رسانه های دشمن.

حوزه های علمیه، نهادهای حاکمیتی، ائمه جمعه و قشر دلسوز و دغدغه مند انقلابی، باید به جای توجیه گری-که هیچ سودی ندارد و دلزدگی ها را بیشتر می کند- حرف های مردم را علناً فریاد بزنند و از آن سو با زیرکی تمام با دشمن مرزبندی کنند.

به دشمن توجه داشته باشیم اما از او نترسیم و با صدای بلند دردهای مردم را فریاد بزنیم که إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفًا

للحق

  • محمد طاهری
۰۳
تیر
۰۰

للباقی

آدمی که خسته است نیاز به " استراحت " دارد نه "تفکر"... .

للحق

  • محمد طاهری
۰۱
تیر
۰۰

للباقی

دیگر بوی نا ی کهنگی را از صد فرسنگ دورتر می فهمم؛ من اصلا این روزها حال همه کهنه پوشان و کهنه خوران و کهنه اندیشان و کهنه باوران و کهنه دلان و همه "کهنه زیان" را خوب می فهمم. 
حالا آیا مرگ بوی کهنگی می دهد؟!

للحق

  • محمد طاهری