رندان خاموش

للباقی

اصلِ قصه من با تو با "إسمع و إفهم" تازه شروع می شود ... .

ر.خ

بعدالتحریر: هیچ وقت مایل نبوده ام نوشته هایم را در جاهایی منتشر کنم که مخاطبش بی آن که نیت کرده باشد مطالب م را بخواند. البته مطالب عمومی را در فضاهایی چون اینستاگرام و ... می گذارم اما مطالب دل نوشته ام حرمت دیگری دارند ... .

للحق

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۷ مطلب در اسفند ۱۴۰۱ ثبت شده است

۲۳
اسفند
۰۱

للباقی

 

اهل ظاهر، فرهاد را می بینند.

اهل معنا، عشق را می بینند.

اهل ظاهر، فرهاد را قهرمان سفتن کوه بیستون می دانند.

اهل معنا، کندن کوه بیستون را از عشق می دانند.

اهل ظاهر در فرهاد و شهرتش متوقف می شوند.

اهل معنا با عشق، تازه حرکت شان آغاز می شود... .

 

به گمانم "عشق" مظهر اسم باطن خداوند است؛ باید برای استخراجش، ظاهر را باطله برداری کرد تا به گوهرش رسید ... .

 

"بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد ..."

 

للحق

  • محمد طاهری
۲۱
اسفند
۰۱

للباقی

دنیا در تجلیاتی، می خندد؛ هنگامه خنده دنیا به جای همراهی تقلیدی، همه وجه همتت را این بگذار که ابتدا خنده جانان ت را کشف کنی! اگر توانستی کشف کنی آن هنگام همه عالم با تو و خنده ت می شکفد ... .

•یا راد یوسف علی یعقوب •

بعد التحریر: نیمه شعبان امسال، خاص ترین نیمه شعبان همه عمرم بود؛ شروعی به مبارکی نام حضرت ولی عصر (عجل) الی الأبد برای جانان ... .

للحق

  • محمد طاهری
۱۵
اسفند
۰۱

للباقی

خدا ۳۱ ساله ام کرد! علی رغم همه گستاخی ها و نمک به حرامی هایم ... .

ممنون از خدا یم هستم و شاکر نعمات بی شمارش ... .

۳۱ عدد ماندگاری برایم شد؛ بدون شک یکی از خاص ترین سال های زندگیم همین ۳۱ سالگی است؛ یحتمل زیاد از آن یاد خواهم کرد!

تغییرات بزرگ، دگرگونی های خاص و شروعی ابدی ... .

خدایا برکت عمر ما با تو ست؛ خودت مبارک مان کن ... .

۱۴۰۱/۱۲/۱۵

للحق

 

  • محمد طاهری
۱۲
اسفند
۰۱

للباقی

در عالم قدرتی بالاتر از • نیت • نداریم؛ تنها با نیت است که می توانی مستقل از زمان و مکان، در عالم تصرف کنی. 

با نیت است که می توانی در ده محرم هجری قمری در رکاب سیدالشهدا شمشیر بزنی و شهید کربلا شوی؛ با نیت است که می توانی همین حالا در جنوب لبنان بجنگی و در آوار برداری زلزله ترکیه و سوریه سهیم باشی.

و تو می دانی که نیت، توهم و خیال نیست؛ فراتر از آرزو و حتی هدف است؛ نیت، توسعه وجودی است که به تو قابلیت و استعداد نعمت می دهد.

چشم هایت را ببند و با خودت فکر کن که اوج پرواز نیت، آن جایی ست که بر سر انتخاب ها یا شروع ها قرار می گیرد؛ و اینک در موقعیت شروع هستی و در آستانه عصر نیات ... .

دیشب کنار رفقایی که همیشه لطف شان شامل حالمان شده است، با صدای بلند دو سه تا نیت کردیم! و تو می دانی که عصر نیات، وادی بی پایان و پر فیضی ست و باید دل داد و از صمیم جان، نیت کرد ... .

حتی نیت کردیم که عاقبت، در تقاطع حبیب و حمید، زیر آن بوته یاس- که بوی یاس ش همیشه در ذهنم می ماند- دیدار و حرکتمان ابدی شود ... .

چشم هایت را ببند و برای حضرت جانان، از عمق جان شیرین ترین نیت ها را طلب بکن و در عالم بی انتها، تصرف! که ملک و ملکوت عالم از آن پروردگار تو ست ... .

للحق 

  • محمد طاهری
۱۱
اسفند
۰۱

بسم الله الرحمن الرحیم

للباقی

من الغریب الی الحبیب ...

سلام علیکم بما صبرتم و نعم عقبی الدار ...

 

حبیب عزیزم! امشب همان حالی دارم که شش سال پیش در چنین شبی، در سالروز آسمانی شدنت در شلمچه داشتم؛ آن جا هم بر خاک پر راز شلمچه نشستم و بر غربت خودم و دلی که تازه بر غربتش افزوده شده بود اشک می ریختم؛ با این تفاوت که امشب پیش غربت دلم و کنار مزارت نشستم و از تو مدد می گرفتم برای نیت هایی که برای یک ابدیت است.

حبیبم! عزیزم! برادرم! 

دعا کن برای پاک شدن، برای بالا رفتن، برای گواه شدن، برای وصل شدن ... .

امشب سالروز همان شبی ست که تو تحفه ابدیت ت را گرفتی! به حق آن شیرینی که به وجودت چشاندند، به حق آقای ما حسین (ع) برای ما دعا کن و ما را برسان.

۱۴۰۱/۱۲/۱۲

للحق

  • محمد طاهری
۰۷
اسفند
۰۱

للباقی

آن نیرویی که می تواند پس از یک شبانه روز مریضی و کسلی و خستگی و بی حالی به ناگاه از رختخواب بلند ت بکند و دو ساعت پیاپی قدم بزنی و تازه حس تازگی و شادابی به تو بدهد! یا همان نیرویی که می تواند صرفا با یک خبر احتمالی شیطنت آمیز! به ناگاه تو را درهم و وارفته کند، حکماً از جنس نیروهای زمینی نیست؛ از جنس نیروی نیوتنی نیست که متناسب باشد با جرم و شتاب اما حکماً متناسب است با اندازه ظرفیت و میزان فیض! این نیرو هرچه است: • إن من شئ الا عندنا خزائنه • است.

با خودم فکر میکنم یک باریکه نازک نازک نازک از این نیرو، چنین می تواند ما را قدرتمند یا ناتوان کند پس حقیقت اصلی آن دیگر چیست؟!

نمی دانم و نباید زیاد به کنه آن فکر کنم؛ ترجیح می دهم به لطف و فیض خدا فکر کنم که تا کجا می توانم ظرفیت داشته باشم؛ و اگر بیشتر شد و من نتوانستم چه؟! چه می شود؟! می سوزم؟!!

• بنده آن دمم که ساقی گوید/ یک جام دگر بگیر و من نتوانم ...•

للحق 

  • محمد طاهری
۰۲
اسفند
۰۱

للباقی

 •فَقَدْ هَرَبْتُ اِلَیْکَ• فرار از بی قراری به قرار است... .

 ای قرار مطلق من! ای آرام م! به سویت نمی آیم بلکه فرار می کنم! مرا در آغوشت بپذیر و رهایم نکن و بر دلم قرار بریز.

شب اول ماه مبارک شعبان؛ قرار؛ آزمایش سیال حیاتِ زندگی

للحق

  • محمد طاهری