رندان خاموش

للباقی

اصلِ قصه من با تو با "إسمع و إفهم" تازه شروع می شود ... .

ر.خ

بعدالتحریر: هیچ وقت مایل نبوده ام نوشته هایم را در جاهایی منتشر کنم که مخاطبش بی آن که نیت کرده باشد مطالب م را بخواند. البته مطالب عمومی را در فضاهایی چون اینستاگرام و ... می گذارم اما مطالب دل نوشته ام حرمت دیگری دارند ... .

للحق

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۳ مطلب در مرداد ۱۴۰۲ ثبت شده است

۲۸
مرداد
۰۲

للباقی

گاهی سرعت زندگی آن قدر تند و سریع می شود که دیگر نمی توانی مثل گذشته فریم به فریم زندگیت را فکر کنی و مختصاتت را نسبت به آن ها دقیق تشخیص دهی.

اولاً می بایست آدمی کوله بارش را پیش از تند شدن سرعت زندگیش تا می تواند بسته باشد.

ثانیاً باید به خودش توقف های اجباری بدهد و در ایست بازرسی های اختیاری، حسابی خودش را از لحاظ فکری و برنامه ای تخلیه کند و باز از نو سوار کند تا بداند جهت گیریش به کدام سوی عالم است.

ثالثاً پیش از گذشته خودش را چون کاهی بداند که به سیل حرکت دوست افتاده است و عمیق تر خودش را عاجز و خدایش را قادر بداند و دل به توکل بسپارد و عاشقی کند.

خدایا در این میانه، که چنین سرعت زندگیم تند شده است که از فکر کردن به فریم به فریم آن، ناتوان شده ام دستم را رها کن و خودت راهبریم را برعهده بگیر که جز تو راهبر و خدایی ندارم.

تا یار که را خواهد و میلش به که باشد.

28 مرداد 1402؛ گرین

للحق

 

  • محمد طاهری
۲۴
مرداد
۰۲

للباقی

ندایی خاموش در عالم پیچیده است که حجاب های دنیا نمی گذارند به گوش جانمان برسد. خوب گوش کن ... .

خوب گوش کن؛ سعی کن هر بار کمی واضح تر بشنوی؛ کمی دقیق تر؛ کمی لطیف تر؛ کمی عاشقانه تر ... .

وقتی به مناسبتی یک ذره کوچک به درونت متوجه می شوی این صدا را قشنگ تر می شنوی؛ کانّه همه عالم با هم این ندا را می خوانند.

گوش کن ... .

تا حدی که من می شنوم ندا این است: " با من حرف بزن..."

به گمان من، آن ندای خاموش همین است: " با من حرف بزن..."

این گمان امروز من است شاید فردا چیز دیگری بشنوم و بفهمم.

پیشتر خوانده بودم که خوبان و اولیای حق، دعا را گفت و گو می دانند نه منولوگ! امروز می بینم چه قدر خدا مشتاق حرف زدن با ما ست ... .

و خدایا تو می دانی که چه عمق حجابی بر دل هایم نشسته است که صدایت را واضح نمی فهمم و نمی شنوم؛ دستم را بگیر و حجاب هایم را پاره کن یا ستارالعیوب ... .

للحق

  • محمد طاهری
۱۴
مرداد
۰۲

للباقی

همه چیز از بین می رود الا آنچه به وجه تو متصل شود؛ و من شکر این `ارادت` را لحظه به لحظه می کنم که در آن وجه تو را می بینم؛ این ارادت، مادامی که وجه تو را در آن ببینم هیچ گاه آتشش کم نمی شود چه برسد به آفت روزمرگی که یقین دارم آتش ارادت م او را می سوزاند فقط و تنها فقط اگر توفیق دیدن وجه تو را از دست ندهم. 

به عدد آنچه تو علم داری تو را شاکرم.

ضامن بقا و عمق و درخشندگی این ارادت، تنها تویی.

و آخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین

ارتفاع ۲۸ هزار پایی، انقطاع، ارادت، حرکت، راحل

للحق

  • محمد طاهری