رندان خاموش

للباقی

اصلِ قصه من با تو با "إسمع و إفهم" تازه شروع می شود ... .

ر.خ

بعدالتحریر: هیچ وقت مایل نبوده ام نوشته هایم را در جاهایی منتشر کنم که مخاطبش بی آن که نیت کرده باشد مطالب م را بخواند. البته مطالب عمومی را در فضاهایی چون اینستاگرام و ... می گذارم اما مطالب دل نوشته ام حرمت دیگری دارند ... .

للحق

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
۰۹
مرداد
۹۲
صفا به توان صفا   بعد از امتحانات پایان ترم و موقع خداحافظی از دوستان تشکیلاتی، یکی از دعاهایی که می کردیم و انشالله اش را آغوش دوستان می گفتیم، توفیق دیدار همراه با همِ رهبری در ماه مبارک بود. طبق عادتِ به قول رفقا پطروس بازی ما، دو سالی این دیدار را خودم نرفتم و دوستان به جای ما مشرف شدند و خاطراتی که تعریف می کردند و بعضا چیزهایی که در تلویزیون می دیدیم، ما را خیلی مشتاق کرده بود. امسال هم بر همان عهد پطروس بازی بودیم اما نمی دانم این وسط چه ها شد که برای بقیه دوستان مشکلاتی پیش آمد و قرعه الحمدلله به نام ما زده شد. با گیرهای سه پیچی که تا ندهی کارت راه نمیافتد، توانستیم دو سهمیه هم برای واحد خواهران بگیریم که دیگر هیچ گونه عذاب وجدانی درین بین نداشته باشیم و با قلبی مطمئن راهی سفر شویم. از آنجا که سفر هوایی برای دانشجو جماعت ظاهراً یک ناپرهیزی اشراف گونه غیر قابل بخشش در محضر خداست!! امسال هم مسئولین به بیشتر از اتوبوس راضی نشدند و انگار ...
  • محمد طاهری
۳۰
تیر
۹۲
ما اگر جای آن ها باشیم... -        پایگاه محل، بودجه لازم برای کار فرهنگی ندارد. -        رسانه ناکارآمد است و تبلیغاتش ضد تبلیغ است. -        این نوع وضو نشان می دهد که فرقه انحرافی جدیدی در حال شکل گیری ست. -        مسجدی که امام جماعتش ساکت فتنه است، مسجدیش بهتر از این نمی شود. -        گفتمان اصیل انقلاب اسلامی از مسیرش خارج شده است. -        و ......   شمایی که هستید.... با هم نزاع مصلحتی راه انداختید که به پیرمرد بفهمانید، وضویش را درست بگیرد! لبخند شیرین پیرمرد برای همیشه نشان داد که دیگر هم وضوی صحیح، هم مهربانی، هم اعتقاد حسنین(ع) را فراموش نخواهد کرد ... میلاد آقا امام حسن(ع) همیشه برایم صفای دیگری داشته است... میلادش به امام حاضرم تبریک!
  • محمد طاهری
۲۸
تیر
۹۲
عزیز دلم، سعید بانشی سلام.طاعات قبول انشالله. اولین باری هست که برات نامه می نویسم و از این جور اعترافات روکمتر داشتم، که دلم برات تنگ شده. البته خیلی جدی نگیر! اما حسابی جات خالیه پسر... . این ماه مبارک هم شب های جمعه رو با بچه های مجموعه دوست داشتنی حبل المتین، گلزار شهدا میریم. دیشب جات خالی بود سعید خیلی ... ساعت 11 محل تجمع جلوی حسینیه بیت الزهرا(س). دیگه نیاز نیست علف های زیر پام رو  تا سر کوچه  به خاطر دیر کردن تو آب بدم!!!!( از آنجایی که میدونم الان داری هزار تا بد و بی راه نثارم می کنی: خودتی بی ادب!!!)  تا میرسم، بچه ها کلی حرف بارم میکنن که طفل پیر!!! این دیگه چه پیامکی بود؟!! به حجت میگم تو بی زحمت آبرو داری کن و طوری تفسیرش کن که حالش رو ببرن. این بنده خدا هم جو گیر شد و سریع گوشیش رو در آورد و تو همون کفیل و طفل ریپ زد و همه زدند زیر خنده!
  • محمد طاهری
۲۱
تیر
۹۲
زمانه سوء تفاهم هاست ...؟! خار... زهر... نیش... مرهم زخم هایم! تنها گیر آورده اند. کجایی؟! ما که بی صاحب نیستیم...
  • محمد طاهری
۱۰
تیر
۹۲
ـ کجایی مرد خراسانی؟ صدایش از پشت در  می آمد.  دستش را از لای در آورد بیرون . یک کیسه ی پر از طلا . ـ این ها را بگیر و برو ، نمی خواهم ببینمت . گرفت و رفت .  پرسیدند :"خطایی کرده بود؟" گفت :"نه،اگر مرا می دید خجالت می کشید." (برگرفته از کتاب « آفتابِ هشتمین» از مجموعه کتب 14 خورشید و یک آفتاب)   مولا یعنی بی حائل شدن ... شکر که مولا داریم... از زیباترین نغمه و ترنم های هستی، دعا برای یکدیگر است. آفاق را آمین گوی دعای بر یکدیگر کنیم. پابوس مولا امام رضا(ع)... صحن انقلاب...روبه روی پنجره فولاد... دعای گوی دوستان خواهیم بود.همه شیعیانمان را می شناسیم(دانلود)
  • محمد طاهری
۲۷
خرداد
۹۲
دلم شلپ شلپ می کند برای نوشتن یک تحلیل سیاسی سیاست زده، مدل 24خرداد 92 ای.نمی دانید چه حسی دارد، هر چه حرف خوابیده در ذهنت را با استدلال و قرینه های منطقی_بخوانید تحلیل_زدن و راحت شدن. اما چه کنم که مشت محکم موقعیت شناسی!!! و توصیه ی دوستان، هم فک مبارک و هم قلم ضعیف باز مبارک ما را نشانه رفته است.آسیب شناسی و تحلیل را بگذاریم سر فرصت که حرف بسیار است.یاد جمله سعید میافتم که می گفت: اگر گنجشک روی سر محمد خرابکاری کند، محمد خدا را شکر میکند که گاو ها بال ندارند!!!!! با این حکم عرض شود که لذت بخش ترین و شاید عاقلانه ترین!! فکر درین مجال، این است که محاسن انتخاب رئیس جمهور جدید، با همه اختلاف دیدگاه ها را بررسی کنیم که در آن خیرها ست...تجربه کنیم به چیزهای جالبی می رسیم!!
  • محمد طاهری
۲۵
خرداد
۹۲
بسم الله الرحمن الرحیمیادداشت زیر را دوست و برادر عزیزم " آق اس یعقوب "  نوشته و فرستاده اند. درپایان نکاتی  در جواب احساس پاکشان عرض خواهدشد:.....................................................            بنام خداوطنم ای شکوه جاویدان .........زخمی سر بلند دورانهاتن پر زخم وطنمایران در شهریور 20 به دست نیروهای متفقین اشغال شد. تحقیر ملیوطنم نمیدانم امروز صبح که نشسته کنار پدرم، منتظر آمدن دکترش به درمانگاه بیمارستان بودم، بیشتر ناراحت شدم که به قول دکتر مهدی حمیدی در وصف جلال الدین خوارزمشاه سردار مبارزه با مغول:چه اندیشد آندم کس ندانست            که مژگانش به خون دیده تر شدمژگانم به خون دیده تر شد. یا شبی که در حین تماشای رژه نیروهای بیگانه در خیابانهای پایتختت در شهریور ننگین 20، در سریال مدار صفر درجه، مژگانم به خون دیده تر شد.
  • محمد طاهری
۲۵
خرداد
۹۲
بسم الله الرحمن الرحیممتن زیر ادامه صحبت دوست عزیزمان هست که به آوردن لینک دکتر دینانی نقد داشته اند. بعد از خواندن نظر ایشان، نکاتی عرض خواهد شد:.......................................................با سلام مجدد و عرض احترام ضمن عرض تشکر از آقا محمد و خوانندگان گرامی بدون اتلاف وقت به سراغ جواب می روم ظاهرا آقا محمد گل ما دوست دارن این مطلب همچنان ادامه پیدا کنه برخلاف بنده. اما برویم سراغ جوابیه، آقا محمد عزیز: بنده از معصوم حرف میزنم شما از غیرمعصوم نقل قول می کنید که البته سخن شهید مطهری علیه الرحمه صحیح است اما برای افرادی که فرصت داشته باشند به دنبال جواب بروند نه در وبلاگ شما ...
  • محمد طاهری
۰۵
خرداد
۹۲
بسم الله الرحمن الرحیم متن زیر ادامه صحبت دوست عزیزمان هست که به آوردن لینک دکتر دینانی نقد داشته اند. بعد از خواندن نظر ایشان، نکاتی عرض خواهد شد:................................................................................................... با سلام خدمت برادر گرامیم آقا محمد عزیز در ابتدا از اینکه مطلب بنده را خوانده و نظر خود را بیان داشتید کمال تشکر را دارم و برایتان آرزوی موفقیت از درگاه خداوند متعال را دارم اما: با توجه به اهمیت موضوع لازم میدانم مجدد مراتب اعتراض خودم را نسبت به درج مطلب بصورت عموم و با ذکر اسم اعلام دارم و این را عنوان کنم که به هیچ وجه انتظار چنین رفتاری را از شما نداشتم. بنده این موضوع را بصورت یک ایمیل شخصی برایتان ارسال کردم، از طرف دیگر همانطور که شفاها خدمتتان عرض کردم این موضوع، موضوعی نیست که بخواهد در وبسایتی همچون وبسایت شما مورد بحث قرار گیرد، چه از نظر مسائل فلسفی، عرفانی و کلامی و چه از نظر دیدگاه نسبت به این موضوع. حال که این موضوع را در ملا دید عموم قرار دادید بنده نیز جوابیه ای دارم که انتظار میرود با توجه به رسالت افرادی مثل شما آنرا نیز در وب سایت خود قرار دهید. 1- نقد شماره یک: اولا در حال حاضر بعید میدانم که افرادی هم صنف ما همه را معصوم طلب کنند! این نیازی به طرح نداشت و اظهر من الشمس می باشد (حداقل برای ما). اما آنچه شما از این گفته اراده کردید جای تامل دارد!! ابتدا باید 
  • محمد طاهری
۲۸
ارديبهشت
۹۲
بسم الله الرحمن الرحیم یکی از دوستان عزیزمان،  لطف کرده اند و نقدی به آوردن لینک دکتر دینانی در قسمت پیوندهای وبلاگ زده اند. ضمن تشکر وافر از توجه شان، نکاتی را پس از خواندن نظرشان عرض خواهم کرد: با سلام, "آخه آقا محمد عزیز، شما چقدر نسبت به افرادی که در قسمت پیوندها اسمشون رو ذکر کردی شناخت داری؟ اگر گوشه ای از حرفهای این افراد مورد رضای خدا و ائمه معصومین علیهم السلام نبود و کسی از طریق وبلاگ شما و با توصیه شما (در پیوندها) به سراغ این افراد برود و سخنهای ناصواب آنها را عمل کند شما چه جوابی در مقابل خداوند متعال داری؟", "این گوشه ای از سخنان آقای دینانی می باشد:
  • محمد طاهری
۰۶
ارديبهشت
۹۲
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود ... پل ویریج: ( ریاست بنیاد کنگره آزاد آمریکا ) ]با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و بعد از حدود سیصد سال که اسلام استراتژی دفاعی داشت، حالا استراتژی تهاجمی اتخاذ کرده است. الان اسلام در حال گسترش به همه جهان است؛ از پایین به هر دو ساحل آفریقا، از شرق به طرف جنوب دریای چین تا استرالیا، از شمال به سمت اروپای شرقی و غربی و از غرب به سمت ایالت متحده ...[ *** زمانی که جوامع جهانی درگیر و بند اسارت های فکری دو تفکر مادی غربی و شرقی بودند و متفکرانشان در خماری نظریه پردازی هایشان رسما دوران معنویت و دین باوری را به پایان رسیده می دانستند، انقلاب اسلامی با تکیه بر مکتب و ایدئولوژی الهی و معنوی و مترقی خویش، فصل جدید و حیات طیبه ای را با شناخت هویت متعالی انسانی برای جهانیان به ارمغان آورد. }ماسیمو فینی، روزنامه نگار ایتالیایی: حقیقت انقلاب اسلامی و تفکر آیت الله خمینی، بسیار عمیق و جهان غرب از درک عمیق آن درمانده است.{ امروز این تفکر ناب انقلاب اسلامی است که مرزهای جغرافیایی را یکی پس از دیگری درمی نوردد و جرعه آب احیاگر عدالت و حق خواهی خودش را به دل های تشنه مردم جهان می نوشاند. از بیداری کشورهای اسلامی که در خواب غفلت بی شک جبهه عظیم رویارویی زیاده خواهان عالم با ایران (به گفته متفکرین غربی و شرقی)، ریشه در پتانسیل بالای انقلاب برای به همراه کردن توده های عظیم مردمی جهان و سرانجام، ایجاد تمدن نوین اسلامی دارد. با این اوصاف نگاه های تقلید گونه بسیاری از کشورها و ملت ها به ایران اسلامی دوخته شده است و درک موقعیت حساس کنونی به هر ایرانی این وظیفه را میدهد که حماسی و جهادی در میدان عمل در مقابل دیدگان خیرخواهان و بدخواهان، وارد شود. از مکتب خویش به خوبی آموخته ایم که عیار آزادگی در اندیشه و عشق به آرمان های مدینه فاضله مان، خلق حماسه است. حماسه بزرگ انقلاب اسلامی و باتبع آن حماسه هایی چون 35 سال دفاع مقدس در جنگ های مختلف تحمیلی با درس گرفتن از حماسه های عظیم عاشورا به ما فهماند، که نیل به آرمان های بزرگ، نیازمند جهادی و حماسی فکر کردن و عمل کردن است. در این شرائط حساس جهانی و با توجه به مختصات خاص ایران اسلامی،که ناخدای کشتی انقلاب با دیدن افق روبه روی ملت و همچنین موج های کم سابقه از پیش تعیین شده برای ضربه به انقلاب، امسال را سال حماسه سیاسی، حماسه اقتصادی نام نهاده اند. در این میان می بایست با اتحاد همه ساکنین این کشتی و شناخت و عمل به وظایف، رسیدن به ساحل آرام موعود را با راه بری پیر مراد مان مژده داد ... سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود ...
  • محمد طاهری
۰۶
ارديبهشت
۹۲
ضمن احترام به قشر خیلی فرهیخته! جامعه پرجمعیت پیرزن های همه چیز دان، که با اندک اطلاعات خود در کم ترین حوزه ها که آن را هم اغلب از صداوسیما هنگام غذاپختن و داد و هوار کردن میشنوند و بیشترین و بزرگترین نقد ها را در حوزه های مختلف اعم از اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، ورزشی و ... ، از دوای ضد نفخ بچه 7 ماهه گرفته تا بندهای معاهده ام پی تی! ، باید عرض کنم که این نگاه نقادی پیرزنانه چون آنفلونزایی، به بخش های مختلف جامعه سرایت کرده است. این قلم را چه به سرک کشیدن در بخش های مختلف جامعه!. اگر سر مبارک را در همین دانشگاه خودمان کمی بچرخانیم و سر درازی( بر وزن دست درازی!) بکنید در جلسات و کلاس ها و نشریات و... مصادیق این آنفلونزای مسری را میبینید. البته این جا کمی ظواهر هم میتواند متفاوت باشد. بر فرض با سیگاری بر لب، تیپ و مدلی خاص، ادا و اصولی به زعم خود روشنفکری و با ادبیاتی کمی قوی تر ( اضافه کنید شعرهای مرحوم اخوان و شاملو و ... ). اما قضیه همان است که عرض شد.  از چرایی تشدید سونامی و زلزله در مناطق مختلف جهانی میگویند تا نابودی بعضی از انواع جانوری در برخی از اکوسیستم های مرکزی ایران، و ناشیانه و مبتدی وار  نتیجه گیری میکنند که این همه معلول فلان تفکر انقلابی  است و ترجیع بندی میزنند که آزادی بیان نیست ...! البته اظهر من الشمس رنگ باختن حنای ادعای این جماعت پر ادعا در چند سال اخیر به برکت جلسات آزاداندیشی و ...است. نقد از نان شب واجب تر است و نقد کردن مقدس... اما نقد با تمام اصولش. برای نقد باید علاوه بر شناخت ریشه های مختلف یک پدیده اعم از فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... بتوانید تحلیل ارائه دهید. نگاه نقطه ای  نه میدانی، سلبی و نه ایجابی به قضایا با انقطاع کامل از ریشه های آن پدیده، نق را به جای نقد به همراه می آورد. چیزی که کم نمیبینیم ...بیش از این صلاح نیست. اگر مصلحت به ادامه بود؛ ادامه دارد ...
  • محمد طاهری
۰۶
ارديبهشت
۹۲
ضمن احترام به قشر خیلی فرهیخته! جامعه پرجمعیت پیرزن های همه چیز دان، که با اندک اطلاعات خود در کم ترین حوزه ها که آن را هم اغلب از صداوسیما هنگام غذاپختن و داد و هوار کردن میشنوند و بیشترین و بزرگترین نقد ها را در حوزه های مختلف اعم از اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، ورزشی و ... ، از دوای ضد نفخ بچه 7 ماهه گرفته تا بندهای معاهده ام پی تی! ، باید عرض کنم که این نگاه نقادی پیرزنانه چون آنفلونزایی، به بخش های مختلف جامعه سرایت کرده است. این قلم را چه به سرک کشیدن در بخش های مختلف جامعه!. اگر سر مبارک را در همین دانشگاه خودمان کمی بچرخانیم و سر درازی( بر وزن دست درازی!) بکنید در جلسات و کلاس ها و نشریات و... مصادیق این آنفلونزای مسری را میبینید. البته این جا کمی ظواهر هم میتواند متفاوت باشد. بر فرض با سیگاری بر لب، تیپ و مدلی خاص، ادا و اصولی به زعم خود روشنفکری و با ادبیاتی کمی قوی تر ( اضافه کنید شعرهای مرحوم اخوان و شاملو و ... ). اما قضیه همان است که عرض شد.  از چرایی تشدید سونامی و زلزله در مناطق مختلف جهانی میگویند تا نابودی بعضی از انواع جانوری در برخی از اکوسیستم های مرکزی ایران، و ناشیانه و مبتدی وار  نتیجه گیری میکنند که این همه معلول فلان تفکر انقلابی  است و ترجیع بندی میزنند که آزادی بیان نیست ...! البته اظهر من الشمس رنگ باختن حنای ادعای این جماعت پر ادعا در چند سال اخیر به برکت جلسات آزاداندیشی و ...است. نقد از نان شب واجب تر است و نقد کردن مقدس... اما نقد با تمام اصولش. برای نقد باید علاوه بر شناخت ریشه های مختلف یک پدیده اعم از فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... بتوانید تحلیل ارائه دهید. نگاه نقطه ای  نه میدانی، سلبی و نه ایجابی به قضایا با انقطاع کامل از ریشه های آن پدیده، نق را به جای نقد به همراه می آورد. چیزی که کم نمیبینیم ...بیش از این صلاح نیست. اگر مصلحت به ادامه بود؛ ادامه دارد ...
  • محمد طاهری
۰۵
ارديبهشت
۹۲
( چاپ شده در شماره فروردین 92 نشریه متین):قبل از اینکه اعضای جلسه بیایند، رفتم و روی وایت برد بالای سر  صندلی رئیس نوشتم: -بسم الله الرحمن الرحیم در نسل ما هم هستند کسانی که تسبیح شان شیشه ای است.  به نخِ تسبیحِ شیشه ای نسل مان تعظیم می کنیم... این گردنه گذار را  همه در کنار هم می گذرانیم ...نسل من، نسل تو و نسل او ... از اینکه زمان کافی برای مطالب این جلسه نگذاشته ام، عذر خواهی می کنم.  از اینکه خلاف عادت، عریان گویی می کنم، عذرخواهی می کنم. امّا  قول می دهم که آنچنان صادقانه باشم که سادگی بارزترین مشخصه مطالبم باشد.  دوستان هم یاری دهند...                                                                                              جواد عالمی *** اولین باری که دیدمش، مراسم خواستگاری برادر بزرگم بود. جوانی خوش تیپ و خوش پوش و خوش استیل و خوش مشرب. البته گوش های مثل آیینه بغل اتوبوسش خیلی به دید نمی آمد. زمانی که زنداداش یک دور چای تعارف کرد و به امید رسید، دیدم خیلی مرموزانه و با خنده ای پرشیطنت، آدامسِ توی دهنش را درآورد و به شست زن داداش که روی دسته های سینی بود، چسباند. رنگ صورت زن داداش همرنگ چادرش شده بود و سریع شستش را بین چهار انگشت دیگرش مخفی کرد و رفت. من از شدّت خنده قرمز شده بودم اما سعی می کردم خودم را کنترل کنم و از زیرِ نگاه سرزنشگر مادرم که از قضیه خبر نداشت، فرار کنم. این ماجرا جرقّه ای بود که نظرم به امید جلب شود. زمانی که عروس و داماد رفتند توی اتاق صحبت کنند، من و امید هم رفتیم توی اتاقش. روی درش نوشته بود: «آقای مهندس عزیز، رفیق بی کلک خودم، آبجی محترمه... بدون اجازه وارد نشوید، اگر شدید با پای راست وارد نشوید...» خنده ام گرفت... . تور دور دنیا در 10 ثانیه بود اتاقش. از عکس آبشار نیاگارا، دیوار چین و  مسی گرفته تا خطاطی زیبای جمله ی «دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست، اسراف محبت است...» و عکس شهید چمران. در بین خنده ها و شوخی هایمان، حرف های جدّی مطرح شد و از این چند بُعدی بودن امید خیلی خوشم آمد. بعد از آن شب، زیاد با هم بودیم. علاوه بر جلسات هفتگی، سینما و کوه و... با هم می رفتیم. برای هم مکمّل خوبی بودیم. هر جا که کم می آوردیم، سعی می کردیم به کمک هم حلّش کنیم. *** شب اول فروردین امسال...ادامه مطلب
  • محمد طاهری
۰۵
ارديبهشت
۹۲
( چاپ شده در شماره فروردین 92 نشریه متین):قبل از اینکه اعضای جلسه بیایند، رفتم و روی وایت برد بالای سر  صندلی رئیس نوشتم: -بسم الله الرحمن الرحیم در نسل ما هم هستند کسانی که تسبیح شان شیشه ای است.  به نخِ تسبیحِ شیشه ای نسل مان تعظیم می کنیم... این گردنه گذار را  همه در کنار هم می گذرانیم ...نسل من، نسل تو و نسل او ... از اینکه زمان کافی برای مطالب این جلسه نگذاشته ام، عذر خواهی می کنم.  از اینکه خلاف عادت، عریان گویی می کنم، عذرخواهی می کنم. امّا  قول می دهم که آنچنان صادقانه باشم که سادگی بارزترین مشخصه مطالبم باشد.  دوستان هم یاری دهند...                                                                                              جواد عالمی *** اولین باری که دیدمش، مراسم خواستگاری برادر بزرگم بود. جوانی خوش تیپ و خوش پوش و خوش استیل و خوش مشرب. البته گوش های مثل آیینه بغل اتوبوسش خیلی به دید نمی آمد. زمانی که زنداداش یک دور چای تعارف کرد و به امید رسید، دیدم خیلی مرموزانه و با خنده ای پرشیطنت، آدامسِ توی دهنش را درآورد و به شست زن داداش که روی دسته های سینی بود، چسباند. رنگ صورت زن داداش همرنگ چادرش شده بود و سریع شستش را بین چهار انگشت دیگرش مخفی کرد و رفت. من از شدّت خنده قرمز شده بودم اما سعی می کردم خودم را کنترل کنم و از زیرِ نگاه سرزنشگر مادرم که از قضیه خبر نداشت، فرار کنم. این ماجرا جرقّه ای بود که نظرم به امید جلب شود. زمانی که عروس و داماد رفتند توی اتاق صحبت کنند، من و امید هم رفتیم توی اتاقش. روی درش نوشته بود: «آقای مهندس عزیز، رفیق بی کلک خودم، آبجی محترمه... بدون اجازه وارد نشوید، اگر شدید با پای راست وارد نشوید...» خنده ام گرفت... . تور دور دنیا در 10 ثانیه بود اتاقش. از عکس آبشار نیاگارا، دیوار چین و  مسی گرفته تا خطاطی زیبای جمله ی «دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست، اسراف محبت است...» و عکس شهید چمران. در بین خنده ها و شوخی هایمان، حرف های جدّی مطرح شد و از این چند بُعدی بودن امید خیلی خوشم آمد. بعد از آن شب، زیاد با هم بودیم. علاوه بر جلسات هفتگی، سینما و کوه و... با هم می رفتیم. برای هم مکمّل خوبی بودیم. هر جا که کم می آوردیم، سعی می کردیم به کمک هم حلّش کنیم. *** شب اول فروردین امسال...ادامه مطلب
  • محمد طاهری
۲۴
فروردين
۹۲
بچه هیئتی های فردای ایالت آریزونا هم، امروز دلشان تشنه روضه "کوچه بنی هاشم" است ...
  • محمد طاهری
۲۴
فروردين
۹۲
بچه هیئتی های فردای ایالت آریزونا هم، امروز دلشان تشنه روضه "کوچه بنی هاشم" است ...
  • محمد طاهری
۰۸
فروردين
۹۲
احیای اول کرشمه و طنازی ست برای احیای ثانی  ... حیف است درین بزم پرشور عاشقی، در خویشتن خویش، نشکفیم ... حی علی المعاشقه یا خیر حبیب و محبوب
  • محمد طاهری
۰۸
فروردين
۹۲
احیای اول کرشمه و طنازی ست برای احیای ثانی  ... حیف است درین بزم پرشور عاشقی، در خویشتن خویش، نشکفیم ... حی علی المعاشقه یا خیر حبیب و محبوب
  • محمد طاهری
۲۸
اسفند
۹۱
خواستم به بهانه سالگرد آسمانی شدن بابابزرگ یادداشت بلند" کوچ بابابزرگ" ام را بزنم اما مصلحت اندیشی نگذاشت ... یک سال از عروج لطیف، پدربزرگ مهربانمان گذشت...این جا که جایشان حسابی خالی ست... گر چه راهی است پر از بیم ز ما تا بر دوست  /   رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی... شادی روح رفیعشان : رحم الله من قرأ الفاتحه مع الصلوات... سخت است این جمله را گفتن برای کسی که عمری در کنارش بودی اما ...خدا را عشق است ...   رضا به داده بده وز جبین گره بگشای     /    که بر من و تو در اختیار نگشادست مجو درستی عهد از جهان سست بنیاد    /   که این عجوز عروس هزار دامادست                                                *** همه که از سر خاک بلند شدند و رفتند، این بیت را با خودم تکرار میکردم : اگر با من نبودش هیچ میلی   چرا ظرف مرا بشکست لیلی به اندازه آسمان صاف بالای سرم بزرگ شده بودم ...
  • محمد طاهری